در مجموعه درسگفتارهای شهر در آستانهی ۱۴۰۰، چندین رشته از علومِ گوناگون به ملاقات هم میآیند و از هم عبور میکنند تا شهر را از زوایای گوناکون ببینند. شاید بتوان به جای آستانه از آستانهها یا ترازهایی سخن گفت که با ایستادن بر آنها هر بار چهرهای از شهر نمایان میشود یا از آن پردهای بر میافتد؛ صُوَری شکل میگیرد یا چشماندازی پدیدار میگردد. لیکن بر این باوریم که میان این چهرهها و حجابها، صورتها و چشماندازها رابطههایی وجود دارد که با یافتنِ آنها میتوان هربار کلیتی نابسته از مسائل شهر ارائه داد و بر عمق اقیانوسِ آن پرتویی افکند.
این درسگفتارها جمله از پژوهشهای حال حاضر برآمده اند که میکوشند بر اکنونیتِ شهر نگاهی بیافکنند و چالشهای انضمامی حاضر در فضا-مکان زیستِ ما را در اینجا و اکنونمان در یابند. به همین جهت بیآنکه در تدوین این برنامه به دنبال جامعیت باشیم میخواهیم در حد بضاعت، مباحثی را مطرح کنیم که با نگاهی انتقادی، ما را در شناختِ ضرورتهایی یاری رسانند که در زندگی روزمرهمان با آنها روبرو ایم.
چرا و چگونه از شهر سخن میگوییم؟
نوشتهی نسترن صارمی-پاییز ۱۳۹۹
ما در آستانهی چه چیز قرار داریم؟ چگونه میتوانیم دورانها و بحرانهایی را که این شهر و ساکنانش از سر گذارندهاند خوانا و مسئلهدار کنیم؟
باور ما بر آن است که درک شهر صورتبندیهای متکثر و متفاوتی را طلب میکند: باید جایی در تقاطع چشماندازها و نقطهنظرها بایستیم، جایی در مرز میان فضا/زمانهای متفاوت که شهر در پوسته، کالبد و زندگیهایش جای داده است. جایی میان آنچه بود، هست و میشود. بنابراین خواندن شهر نیز در ملاقات دانشها و شیوههای نظرورزی متفاوت ممکن خواهد بود: منظومهای از مفاهیم و اندیشههای گونهگون که در نسبت با یکدیگر به گفتگو و ارتعاش درمیآیند.
در سالهای اخیر مباحث شهری کمابیش در تلاشهای پژوهشگران و فعالان اجتماعی ایران انعکاس داشته و برخی از کتابهای نامدار و مرجع این حوزه نیز به زبان فارسی درآمدهاند. اما دامنه و بسامد پژوهشهای انتقادی و عینی که قادر به صورتبندی مسائل چند وجهی و میانرشتهای حیات شهری ما باشند، همچنان در میانهی راه است. در همین راستا، این برنامه کوشیده درسگفتارهای متفاوتی را در خود جای دهد که از منظرهای گوناگون، به شهر، بحرانها و امکانهایش میاندیشند. اجزای این مجموعه در چهار دستهی کلی قرار یافتهاند:
نخست، مردمنگاری گروههای حاشیهای، و تلاش برای مرئی ساختن عمق میدان اجتماعی آن. ما بر این باوریم که مطالعهی کیفی مناسبات اجتماعی و روایت زیست گروههای اجتماعی مطرودان شهری میتواند اندکی افق ذهنی ما نسبت به میدان اجتماعی شهر را وسعت ببخشد و مردمنگاریهای کیفی و انسانشناختی میتوانند دریچهای هرچند خُرد به این میدان نامکشوف باز کنند. به همین دلیل، بازخوانی، معرفی و طنین دوباره بخشیدن به پروژههای عمیق حوزهی مردمنگاری یکی از اضلاع این چارچوب خواهد بود.
دوم، رژیمهای تولید فضا، منظور از این عبارت، برهمکنش متقابل و البته نابرابر عواملی چون دولت، حکمرانی، سیاستگذاری شهری، سازمان فضایی و کالبدی شهر، عاملیتها و جنبشهای اجتماعی و نیروی سیال بازار است و نسبت آن با ساخت قدرت از سوی دیگر. برای ردیابی تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شهر و زیست جاری در آن، میکوشیم تا اضلاع ناهمگون این نقشهی ناتمام را تا آنجا که ممکن است از زاویهای ترسیم کنیم که در عین دقت نظری، رویکردی عینی و انضمامی را دنبال کند.
سوم، بازخوانی تجربیات منطقهای: یکی از فقدانهای عرصهی مطالعات انتقادی شهر، کماطلاعی ما از افق تجربیات منطقهای و تبادل فکری با جوامعی است که اشتراکات و پیشینه و سرنوشتهایی کمابیش نزدیک به ما دارند. آنچه رایج است اکتفا به بازگویی تجربیات جهان شمال و شهرهای جهانی غربی است، که اگرچه بسیار آموزنده و الهامبخش هستند، اما محدود ساختن ادبیات پژوهشی و تطبیقی به آن میدان میتواند ما را به سوء فهمهای نظری دچار کند. به همین خاطر در این برنامه خواهیم کوشید تا نمونههایی از پژوهشهای انتقادی که در حوزهی خاورمیانه و شمال افریقا انجام شدهاند را در غالب بازخوانی و گفتگو به مخاطبان ارائه کنیم.
چهارم، مسئلهی بازنمایی، فرهنگ، هنر و ریخت شهر: همانطور که میدانیم، تجربهی شهر، تنها از خلال بیواسطگی روزمره حاصل نمیآید. ادراک ما، منظر ذهنی ما از شهر، و ساحت نمادین بازنمایی تجربیات شهری خود از عناصر برسازندهی زندگی شهری ما به حساب میآیند. به یک معنا، تجربهی زندگی شهری از بسیاری لحاظ واسطهمند است: زیباشناسی فضا و معماری، نشانهشناسی شهر، و فهم زیست اجتماعی، ادراکی و تاریخی شهر از خلال تصاویر، رسانه، سینما و ادبیات هر یک پیچشی به آن میافزایند. در این بخش میکوشیم تا به کردارهایی که مشخصا معطوف به تولید معنا در ساحت زیست شهری هستند بپردازیم: مطالعهی انتقادی پرکتیسهای معماری، بازنمایی تجربهی شهر در سینما و ادبیات، نسبت آرشیو، نقشهنگاری و مناسبات قدرت، و نسبت سیاست حافظه و زمان با زیست و فضاهای شهری.
این برنامه نه با دعوی جامعیت که با آگاهی بر این آموزهی معرفتی بنا شده است که کلیت هرگز قابل حصول نیست. بنابراین تلاش ما بر این خواهد بود که بردارهای نیروی میدانِ شهر را تا حد امکان و بضاعت ترسیم کنیم، میدان نیرویی که همچنان گشوده و در معرض جرح و تعدیل باقی خواهد ماند.
قومنگاری/ مردمنگاری
رژیمهای تولید فضا
شهر در افق منطقه
حافظه، بازنمایی و تخیل شهر