شاید هیچ دورانی در تاریخ مدرن ایران، به اندازهِی امروز در تمنای یادآوری، بازخوانی، ثبت و ضبط و احیای گذشته نبوده باشد. گذشته همه جا حاضر است: لای تلِ خاکروبهها، تصاویر بازسازی شده، روایتگریهای تازه و به جریان افتادن دوبارهی ردّ پاهای آن در میان افراد جامعه؛ از مکاشفات پرسهزنانه در بایگانیها و فضاهای شهری، تا تولیدات فرهنگی-رسانهای، هنری یا ایدئولوژیک که هر یک میکوشند تا با احضار بخشی از این گذشتگی نوع خاصی از عاطفه، ادراک یا عقیده را بسیج کنند.
ادراک ما از گذشته کجا و به چه میانجیهایی ساخته میشود؟ چگونه کردارهای مربوط به حافظه، فراموشی و یادآوری میتوانند در مسیر تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نقشآفرینی کنند؟
حافظه همواره واسطهمند قوام میگیرد و به صورت اجتماعی ساخته میشود: در این میان، شهر و فضا، از زندهترین و مادّیترین صورتهای بایگانی حافظه به شمار میآیند. اما خصلت چندلایه و لابیرنتی شهر، در برهمکنش مدام با بازیگران انسانی (اعم از فردی، گروهی و حاکمیتی)، فضا-زمانهای متعددی را بوجود میآورد که قادرند کردارهای حافظه را در جهات مختلف سازمان -دهند.
برای واکاوی این فرایندهای همزمان و نامتوازن، در این کارگاه چهار جلسهای چنین مسیر احتمالی را دنبال خواهیم کرد:
نخست، میکوشیم با طرح حدود و ثغور نظری این مبحث ابزارهایی حداقلی برای مطالعهی کردارهای حافظه در شهر بیابیم. بدین منظور این چند پرسش را به بحث خواهیم گذاشت: حافظهی جمعی چگونه و در چه چارچوبهای اجتماعی و عینی ساخته میشود؟ نسبت حافظه با تاریخ چیست؟ زمانِ زیسته چگونه میتواند خود را در هیئت صورتبندیهای تاریخی انعکاس دهد؟ رونقِ مطالعاتِ حافظه در جهان امروز در چه پارادایمِ تاریخی ممکن شده و چه دلالتهایی برای پژوهشگران مطالعات فرهنگی و اجتماعی دارد؟
دوم، برای بررسی مکانیسمهای نوینِ تولید و دریافت حافظه تا دوران قاجار عقب میرویم، و مسامحتا آن را به عنوان سرآغاز دوران نوسازی در ایران میپذیریم. سپس، از میانجیهای عینی و مادی برسازی و تبلور حافظه در شهر از آن دوران سراغ میگیریم: عکاسی، فیلم، بایگانی و موزه، ادبیات داستانی و نقاشی که از دوران قاجار در ایران قوام گرفته یا صورت تازهای به خود گرفتهاند. این اَشکال گردآوری و بیان، احتمالا برای اولین بار امکان انتقال تجربهی شهر و زندگی اجتماعی جاری در آن را به شکلی چشمگیر افرایش دادند.
سوم، اراده یا نیروهای معطوف به یادآوری و فراموشی، در هیئت یادمانها یا برعکس، پاکسازی ردّ وقایع و زندگیهای پیشین، پوسته پوسته بر کالبد شهر انباشته یا از آن تراشیده میشوند. در این گفتار به مسئلهی نزاع بر سر حافظه میپردازیم که همواره در شهر به شکلی نابرابر و نامتوازن در جریان است. کردارهای معطوف به حافظه در شهر میتوانند در خدمت بسیج یا طرد اجتماعی عمل کنند و با تصرف در چهره و کالبد شهر، یا بازنمایی تصویر آن، صحنهی جاری سیاست و جامعه را تحت تأثیر قرار دهند.
چهارم، پساحافظه، یا حافظهی آنها که پس از واقعه به دنیا آمده و هویت پذیرفتهاند، نوع دیگری از کردارهای مولد حافظه را سازمان میدهد. این نوع کردار، درعین آن که از امتیاز بیواسطگی تجربهی زیسته محروم است، بهدلیل فاصلهی زمانی و نسلی با وقایع تاریخی یا تجارب تروماتیک، میتواند از امکان فاصلهگذاری و تأمل انتقادی یا برساخت روایتهای متکثرتر بهره بگیرد. در بخش پایانی، میکوشیم به کردارهای پساحافظه و نقش آن در بازتعریف چارچوبهای ذهنی نوینِ عملِ اجتماعی در ایران امروز بپردازیم.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب