آندری زویاگینتسف، فیلمساز شصت سالهی روسی و یکی از مهمترین کارگردانهای صاحبسبک در روسیهی پس از فروپاشی شوروی، در طیّ دو دهه فعالیت سینمایی پنج فیلم بلند اثرگذار ساخته است. دغدغهی اصلی در جهان فیلمهای او شاید بازاندیشی در امکان بازسازی تثلیث ایمان و امید و عشقِ پولس رسول در فضای سرمایهداری هارِ روسیِ و عصر ترکتازی اُلیگارشها در چارچوب ناسیونالیسمِ فاسد پوتین باشد. گروهی از نقدنویسان او را در زمرهی فیلمسازانی برشمردهاند که فیلمهایشان بر مدار مسئلهی ایمان میگردد. زویاگینتسف بهصراحت سه تمثال کلیدی عهد عتیق و عهد جدید را در فضای سرمایهداری هزارهی سوم بازآفرینی کرده است، ابراهیم در بازگشت و مریم در تبعید و ایوب در لویاتان؛ و در این میان پیوسته در کارِ نقد ریشهایِ نقش کلیسای ارتدکس در روسیهی مابعد شوروی بوده است.
در بازگشت، قصهی مردی را حکایت می کند که پس از دوازده سال غیبت به خانه بازمیگردد، در قامت مردی که دو پسرش به چشم موجودی غریب و غریبه به او مینگرند. حال و هوای تمثیل در سرتاسر فیلم موج میزند، عدد دوازده -ساختار فیلم بر اساس هفت روز هفته شکل بسته است که از یکشنبه آغاز میشود؛ پسران پدر را نخستین بار در حالتی یادآور تابلوِ کریستو مورتو، شاهکار آندرئا مانتِنیا، میبینند – شمایلی که قبل از او در ماما رُمای پیر پائولو پازولینی و در ده فرمانِ کریستُف کیشلُفسکی بازسازی سینمایی شده بود. اما از این مهمتر: شاید زمان حال فیلم اشارتی به عُمر دوازدهسالهی روسیه بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی داشته باشد و «بازگشتِ» تمثال پدر را بتوان تأملی دربارهی رابطهی «پدران و پسران» در روسیهی جدید دانست. پدر مردی همنسل خود زویاگینتسف است و پسران به نسلی تعلق دارد که کودکیش در روسیهی یِلتسین گذشته است.
وقایع واپسین فیلم او، بیعشق (۲۰۱۷)، در سال ۲۰۱۲ میگذرد، روایت فیلمساز روس از آخرالزمانِ سرمایهداریِ روسی و تصویری مهیب از تلاش برای زنده نگاه داشتنِ ایمان در جهانی عاری از امید و خالی از عشق. اما عظیمترین تمثال سینماییِ زویاگینتسف به طور قطع «لویاتان» بوده است. در این فیلم کمنظیر، ایوب عهد عتیق با عبور از دنیای تامس هابز قدم به جهانی میگذرد که از لویاتان چیزی به جز اسکلتش بر جای نمانده است. زیستن در جهانی که در آن تثلیث ایمان-امید-عشق جایی ندارد چگونه ممکن است؟ زویاگینتسف در بیعشق خطوط کلی یوتوپیای خویش را ترسیم میکند. اگر از بازگشت تا لویاتان، او راوی فروپاشی درونی لویاتانِ روسی و فساد توأمان دو نهاد سیاست و دین در پهناورترین کشور جهان است، در بیعشق به صورت جدیدی از «اجتماعِ خودآیین» میاندیشد که اعضایش مشغول گردآوری خردهنانهای ایمان در ویرانههای آخرالزمانِ پستمدرنِ روسیاند.
در این دوره بر پایهی مفاهیم و سرفصلهای زیر به بررسی سینمای زویاگینتسف خواهیم پرداخت:
– آندری زویاگینتسف و کتاب مقدس — از مریم عذرا تا مصائب ایوب
– تبدیل لویاتان-ایوب، هابز، زویاگینتسف و واسازی فلسفیِ تمثال هیولا
– نا-عشق در نامکانِ آستانِگی و در-رفتگی
– الهیات سلبیِ سینمای زویاگینتسف – از بازگشت تا لویاتان
– خواهشِ عدالت در غیاب خدا – روسیه بعد از غروب بتها
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب