درک ما از شهرها تا حد زیادی وابسته به درک ما از شهرهای تصویرشده در فیلمها است. خودمان را، خانهها و محلهها و قلمروهای روزمرهمان را درون فیلمها میبینیم، برانداز میکنیم، قضاوت میکنیم، و با درکی تازه دوباره به خود، خانه، و قلمروی روزمرهمان بازمیگردیم. آیا آنها، خانهها و محلهها و شهرهای سینمایی، شبیه به ما هستند؟ آیا ما شبیه به آنها هستیم؟ دیگران، غریبهها و آنهایی که سالها بعد از راه خواهند رسید، کدام یک از این دو را بهعنوان سند یک دوران، خاطرهی روزگاری سپریشده، به ذهن خواهند سپرد: شهرهایی که در آن زیستهایم یا شهرهایی که بر پردهی سینما دیدهایم؟
تام اندرسون گلایه میگرد که زادگاه او، لسآنجلس، همانی نیست که هالیوود به همگان نشان میدهد، اما نومیدانه اعتراف میکرد که لسآنجلسِ او هر روز بیشتر شبیه به لسآنجلسِ هالیوود میشود. در همین راستا است که شاخهی مطالعاتی نوظهوری چون «اوربانیسم سینمایی» (شهرگراییِ سینمایی) رویکرد و روشی برای شناخت محیطهای شهری از طریق سینما و فهم این حقیقت ارائه میدهد که چطور فیلمها در ساخت شهر و هویت شهری موثر هستند. «اوربانیسم سینمایی» گونهای معرفتشناسی سینماییِ شهر است و موضوعش مطالعهی تأثیرات متقابل شهر و سینما است.
در دورهی پیشرو، به کمک این رویکرد سراغ شهر در سینمای ایران در سالهای دههی نود میرویم و سوالاتی چند را وسط میگذاریم: سینمای ایران چه نقش و جایگاهی به شهر داده است: یک نام، یک آدرس، یک پسزمینه، یک هرکجا، یک مکان ویژه، شخصیتی درون روایت، سوژهای مرموز و نیازمند شناخت، موجودی خیالی، یک میزانسن ناتورالیستی، یک میزانسن برساخته، عنصری دیداری، عنصری شنیداری، کدام یک از اینها؟ شهر برای سینمای ایران چه معنایی دارد: مکان عبور، فضای کار و سکونت، چشمانداز جوانی، بستر داستانها و حکایتها، مخزن تاریخ، محرک حافظه، یا تلاقیگاه گروههای اجتماعی و نیروهای سیاسی؟ چطور میتوان شهر را از مجرای سینما خواند؟ به کمک چه حساسیتها و مهارتهایی؟ چه دانش و ابزارهایی؟ نمونههایی از سینمای ایران در دههی نود را انتخاب میکنیم و میکوشیم پاسخ این سوالات را بهکمک روشها و مهارتهایی که در طول دوره آموزش داده میشوند، بیابیم.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب