جایی بیرون از تاریخ وجود ندارد که از آن بتوانیم نسبت خود با گذشتگان و میراث گذشته را بسنجیم و از آن معیاری قطعی برای عمل خویش در اکنون بسازیم و به میانجی آن هویتی کامل و شفاف برای خود دست و پا کنیم. درست است که همهچیز در متن تاریخ شکل میگیرد، اما آنچه از دل تاریخ سر بر میآورد تابع محض زنجیرهی علت و معلولی وقایع تاریخی نیست. عنصری حادث و تعینناپذیر وجود دارد که میتواند هویتهای تاریخی گوناگون را از ریخت بیندازد. در حقیقت، این عنصر همواره لکهای بر جا میگذارد که هر نوع هویت تاریخی را ناکامل و مخدوش میسازد.
به طور کلی، میتوان چنین گفت که مدرنیته بر مبنای گسستی قاطع و ریشهای از اقتدار پیشینیان و اجداد ما شکل گرفت. اما این اقتدارزدایی سبب نشد که ما به سادگی از گذشته فراتر رویم و به میل و ارادهای کاملا رهاشده از بند گذشته دست یابیم. در عوض آنچه اتفاق افتاد این بود که تاریخ به گذشتهای ناتمام و مبهم بدل شد که هنوز به پایان نرسیده است و گذشته نیز مخزنی بیپایان از افکار و طرحهای ناتمامی شد که ما ناگزیریم در اکنون تاریخی آنها را پی بگیریم و با آنها رابطهای داشته باشیم.
برای درک این گذشتهی ناتمام و نسبتی که هر یک از ما با آن برقرار میکنیم، شاید یکی از بهترین راهها نگاهکردن به گذشته از منظر تأثرات و احساساتی باشد که ما را وادار به برقراری پیوندی خاص با تاریخ میکند، تأثرات اساسی و بنیادینی چون احساس گناه، شرم و اضطراب که هر یک به شکلی خاص انسان امروزی را درگیر تاریخ گذشتگان میکنند.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب