این جملهی رتال به بهترین وجه زاویهی نقد هایدگر بر دکارت را روشن میکند. از زمانی که افلاطون با جدا کردن سطح محسوس واقعیت از سطح متعالی و معقول ایدهها میان ذهن انسانی بهمثابه شناسا و جهانی بیرونی که ابژهی این شناخت است تفارق انداخت تا مفصلبندی ارسطو از موجودات بهمثابه جواهر مستقل خودبسنده و تیزتر شدن هر چه بیشتر و به اوج رسیدن این تفارق در دکارت، انسان و جهان چنان بخشی از طبیعتی خنثی فهمیده شدهاند که تنها ذهنی که خود جوهری مستقل از جهان است میتواند به آنها معنا و ارجاع ببخشد.
تقسیمبندی به درون و بیرون، جهان درونی و بیرونی، اذهان مستقل چون جواهر یا مونادهای مستقل خودبسنده در برابر جهان همچون ابژهای که سوژه به سمت آن از خود بیرون رفته، سبدش را از شناخت پر میکند و به درون باز میگردد، دوگانههایی هستند که هایدگر در نقد اندیشهی دکارتی به پرسش میگیرد. وی معتقد است که این دوگانهها حتی بر اندیشهی هگل و هوسرل نیز حاکم بوده و طی تاریخ دو هزارسالهی فلسفه چیزی را پوشانده است که بنیادینتر از هر نوع تئوری و اونتولوژی پیشاپیش فهم ما و به تعاقب آن تعابیر ما از جهان و انسان، که چیزی جز تئوریها یا تفاسیر بارشده بر مجموعهای از امور واقع نیست، را جهتدهی میکند.
از آنجایی که نقد هایدگر بر خوانش دکارتیِ مکانْ بر بنیاد نقدِ بنیادین او از اونتولوژی دکارت بنا شده است، در این درسگفتار نخست به نقد هایدگر بر دکارت خواهیم پرداخت. در جلسهی نخست دو مدعای اصلی هایدگر مبتنی بر عدم امکان طبیعتگرایی و عدم امکان شناختگرایی مورد بررسی قرار خواهند گرفت. تاکنون چنین بهنظر میآید که فارغ از امور واقع و یا واقعیت علمیِ خامِ فیزیکال باید چیزی مانند آگاهی، معنا و قصدیت ادراکی وجود داشته باشد تا بتوان این واقعیت خام را بهمثابه معنا، آگاهی و ارجاع مفصلبندی کرد و این مهم تنها توسط چیزی به اسم ذهن ممکن است که از خود برون رفته و تو گویی معنا و ارجاع را بر جهان مُهر میزند. اما پرسش این است که آیا میتوان معنا، ارجاع، آگاهی و قصدیت را به فکتهای علمی فرو کاست؟ آیا میتوان دوگانهانگار بود و گفت دو جوهر مستقل خودبسنده وجود دارند که یکی معنا را بر دیگری قالب میکند؟
در جلسهی دوم با پیگیری نقد هایدگر بر دکارت به تبلور تفکر دکارتی در هوش مصنوعی اولیه و فهم نخستین ما از آن خواهیم پرداخت. در این جلسه پروژهی دارپا، نخستین نسخهی هوش مصنوعی، که بر بنیاد فهمی کاملا دکارتی از جهان و انسان بنا شده بود و به شکست انجامید به بحث گذارده خواهد شد تا نشان داده شود که فهم دکارتی از انسان و جهان تا چه حد بر جهان و اندیشهی ما حاکم بوده و هست. پرسش بنیادین این است که آیا میتوانیم هوشی مصنوعیای خلق کنیم که همچون ما هم جهانمند باشد و هم هَمِ هستی خویش را داشته باشد؟ پاسخ این است که با مفصلبندی دکارتی از جهان و انسان این مهم غیرممکن خواهد بود.
در جلسهی سوم و با پایان نقد هایدگر بر دکارت به پیشینهی بحث مکان بهطور کلی و در دکارت بهطور اخص خواهیم پرداخت. از ارسطو تا دکارت مفهوم مکان و چگونگی و چیستی مکانمندی انسان در همان هستیشناسیای فهم میشد که ارسطو پایه گذارده بود و بر مبنای آن مکان چیزی از جنس طبیعت و بخشی از آن بود. با ورود دکارت نه هستیشناسی جوهرین ارسطو و تلقی جوهرین او از مکان بلکه چیستی و چگونگی نسبت ما با مکان دستخوش تغییر شد. دکارت طبیعت را جازدایی کرد تا مکان همسطح فیزیکیـریاضیاتی خود را همچون امتداد آشکار کند. این مکان همسطح جهانی دیگر نه جزئی از طبیعت بلکه خود طبیعت بود بهمثابه جوهری مستقل و تکین که امتداد عرض ذاتی آن است.
از نظر هایدگر پرسش نه بر سر چیستی مکان فیزیکال، که به بهترین شیوه در حوزهی علم و توسط دکارت مفصلبندی شده بود، بلکه بر سر نوع مواجههی ما با مکان و چگونگی نسبت ما با آن در مواجههی بسیط هرروزینه بود. پرسش هایدگر این بود که کدامیک بر مبنای دیگری قابلفهم است؟ ما در نخستین تلاقی و در هرروزینگی با کدام در تعامل پیوسته قرار داریم و با کدام تلاقی میکنیم؟ آیا مکان زیستهی اگزیستانسیال بر بنیاد مکان فیزیکال دکارتی قابلفهم است یا برعکس؟ نسبت ما بهمثابه موجودی درـجهانی با مکان و مکانمندی چیست؟ مکانمندی دازاین چیست و چگونه و بر چه بنیادی ممکن است؟ مکان اگزیستانسیال بهمثابه یکی از خصائل اگزیستانسیال دازاین چه نسبتی با درـجهانـبودن و چیستی اگزیستانسیال او دارد؟
در جلسهی چهارم به اشتقاق مکان دکارتی از مکان اگزیستانسیال خواهیم پرداخت. در این جلسه نزدیکی اگزیستانسیال در وجوه مختلف آن، نسبت مأنوسیت با مکان، آزادسازی پیشاـاونتولوژیکی مکان توسط دازاین، و نسبت مکانمندی و زمانمندی بنیادین دازاین را مورد بحث قرار خواهیم داد.
در تمامی بخشها منبع اصلی خود متن هستی و زمان است که در طی جلسه بخشهایی از آن در نسبت با مباحث مطرحشده خوانده خواهد شد؛ در تحلیلها و خوانش خود از مسئله رویکردی پراگماتیک خواهیم داشت که بیشتر از هر کس دیگر از دریفوس و ریچاردسون وامدار است هر چند نه کاملاً.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب