تئودور آدورنو را بیشتر از جهت نظریهی فرهنگی، فلسفهی اجتماعی، و زیباییشناسیاش میشناسند – حوزههایی که او در آنها استادی کمنظیر است. «جامعهشناسی» آدورنو اما نظرگاهیست خارقالعاده به مجموعهی افکار او که کمتر بدان پرداختهاند. لیکن ویژهگردانی یا رشتهگریِ (specialization) بخشی از منظومهی فکری آدورنو، فیالمثل در اینجا «جامعهشناسی» یا در جایی دیگر زیباییشناسیاش، نیز کاریست بیهوده که احتمالاً تنها فایدهای آموزشی دارد – چیزی که بعید نیست سر از نوعی سادهسازیِ (simplification) معمول درآورَد.
باری، میبایست دید آیا میتوان «جامعهشناسی» آدورنو را ضمن روشی موسوم به «منظومه» (constellation)، فارغ از تقدم و تأخرِ نظریههای او، بهصورت درونمایهای (thematic) و مفهومی (conceptual) خوانْد؟ به این اعتبار، و تا جایی که به بنیادهای شکنندهی زندگی اجتماعی مربوط است، آیا میتوان از کُدگُشاییِ (decoding) هیروگلیفِ اجتماعی (social hieroglyphics) نزد آدورنو سخن گفت؟ این جامعهشناسی بحران (crisis)، چگونه «نقد»ی (critique) ست؟ آیا چنین نقدی، میتواند آن تجربههای متافیزیکی را که هنوز آلودهی یک دنیای اجتماعی و ادارهشده، نشدهاند، نجات دهد؟
به این منظور، میتوان مسئلهی مفهومپردازیِ (conceptualization) جامعهی کاپیتالیستی؛ دغدغهی تحقیقِ تجربی پیرامون چنین جامعهای؛ تحلیل نظری آن؛ مفهوم نقدِ اجتماعی؛ ویژگیهای یک متنِ جامعهشناختی؛ و پرسش از امر غیر-اجتماعی را نزد آدورنو، یعنی موضوعاتی را که فراتر از طرح یک «جامعهشناسی» محدود، برسازندهی نظریهی اجتماعی او هستند، بررسی کرد.
به این ترتیب، رویکرد روششناختی و نظریِ آدورنو دربارهی «جامعهشناسی»، آنهم از خلال تأثیراتی که او از مارکس، وبر، دورکیم، کراکائر، و بنیامین پذیرفته، نیز ویژگیهای کارِ جامعهشناختیِ او در نسبت با دیگر کارهایاش در سایر زمینهها، روشن میگردد. از اینجاست که میتوان از امکانپذیریِ (possibility) «جامعهشناسی» نزد آدورنو سخن گفت؛ از اینکه او چگونه همستیزیِ (antagonism) اجتماعی را، مخصوصاً در مقایسه با دیگر جامعهشناسان، شرح میدهد.
برای آدورنو، کیفیت «جامعهشناسی» به رویکرد انتقادیِ این رشته به تنشها، همستیزیها، و تضادها و تناقضها در جامعه مربوط است؛ هم از این رو، او منتقد سرسختِ کارهای جامعهشناسان همدورهاش بود. آدورنو احکامِ (assertions) ریزودرشتِ دیگر جامعهشناسان را دربارهی دنیای اجتماعی، نیز رویکردهایی را که آنها در رسیدن به نتایجِ – بهزعم آدورنو – اشتباهشان بهکار میبستند، نمیپذیرفت. از خلال بحث دربارهی کارِ جامعهشناختیِ آدورنو، احتمالاً میتوان به «جامعهشناسی» طبق اسلوب منحصربفرد او پِی بُرد.
جلسهی اول: بررسی جامعهشناسیِ فلسفی نزد آدورنو و رویکرد او به کُدگُشاییِ هیروگلیفِ اجتماعی.
جلسهی دوم: مفهوم نا-اینهمان (non-identical) و تفسیر واقعهی آشویتس در مقام دو الگوی معرفتشناختی و تاریخی نزد آدورنو.
جلسهی سوم: مسئلهی مفهومپردازیِ جامعهی کاپیتالیستی و تحقیقِ تجربی دربارهی آن.
جلسهی چهارم: تحلیل نظریِ جامعهی کاپیتالیستی و نقد اجتماعیِ آن.
جلسهی پنجم: ویژگیهای یک متنِ جامعهشناختی و پرسش از امر غیر-اجتماعی.
جلسهی ششم: بحث پیرامون دو نوشتهی ویژهی آدورنو دربارهی جامعهشناسی، و اختلاف نظر او با دیگر جامعهشناسان.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب