احساسات ناخوشایندی چون رشک، حسد و کینتوزی چنان بنیادی و نیرومندند که میتوانند کل وجود ما و رابطهی ما با جهان را به رنگ خود درآورند و نحوه بودنمان در جهان را متأثر سازند. زیگموند فروید، نفرت را احساس و تأثری وجودی و همه-شمول میدانست که یکی از مؤلفههای اصلی عملکرد ذهنی و روانی آدمی است. اگر مطابق با فرض بنیادی نظریه او، بپذیریم که آنتاگونیسمی نازدودنی میان سوژه و ابژه (خود، جهان بیرونی، دیگران) وجود دارد، آنگاه باید این واقعیت را جدی بگیریم که از همان ابتدای شکلگیری اگو، نفرت یکی از شورها و احساسهای سرنوشتساز در رابطهی ما با خود، جهان بیرونی و دیگران است.
فروید حتی تا آنجا پیش میرود که در مقالهی «رانهها و فراز و نشیبهاشان» مینویسد: «اینطور به نظر میرسد که در بدو امر، جهان بیرونی و ابژهها با آنچه مورد نفرت است یکی اند». او بر این دعوی خود پافشاری میکرد که هیچ غریزهی طبیعی یا تمایلی ذاتی وجود ندارد که آدمی را به پیوستن به گروه و جمعی از همانندها سوق دهد و سبب شود او به راحتی از امتیازات و لذتهایی که از آن خویش میداند دست بکشد و در برخورد با دیگران خیرخواهی، گشادهدستی و مهربانی پیشه کند.
اما چه چیز سبب میشود نفرت در مقام تأثری نسبتا عادی و نه لزوما رذیلانه بدل به تأثری رذیلانه و عمیقا ویرانگر شود؟ در این دوره میخواهیم نگاهی به احساسات پست و شرورانهی بشری بیندازیم و علل پیدایش، تداوم و تثبیت آنها را بررسی کنیم. از اینرو، فراز و نشیبهای احساس نفرت و جلوههای بس گوناگونش را از نظر میگذرانیم. توجه ویژهای به احساسهایی چون رشک، حسد و کین توزی خواهیم کرد و در مورد برخی نظریههای فلسفی مربوط به این موضوعات سخن خواهیم گفت. از این لحاظ، با مرزها و مازادهای روانی سر و کار خواهیم داشت، جاهایی که زخم میخوریم، احساس سرخوردگی میکنیم، تحمل خویش را از کف میدهیم، احساس بیپناهی، درماندگی و ناتوانی میکنیم، از حسِ وحشت، گناه، اضطراب و بدگمانی آکنده میشويم، خشونت میورزیم و پرخاشگری میکنیم.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب