در گذشته و در دوران پیشامدرن، امپراتوران و پادشاهان مشروعیتِ خویش را نه از مردمانی که تحت حکومتشان میزیستند بلکه از مرجعی استعلایی چون خدا دریافت میکردند. در دورهی مدرن و با خالی شدن جایگاه قدرت و فقدان یک مرجع مشروعیتبخشِ متعالی و همپای بروز انقلابهای مردمی بزرگ، مردم به منشأ و منبع اصلی مشروعیتِ حاکمیت بدل شدند. امروزه، کمتر حاکمیتی وجود دارد که داعیهی «مردمی بودن» نداشته باشد و منشأ حاکمیت خود را «مردم» نداند، آنهم مردم به مثابه تن و پیکری واحد.
با این همه حتی در دموکراتیکترین حکومتها هیچگاه مسألهی حاکمیت مردمی به تمامی حل و فصل نشده است و همواره باقیماندهای در کار بوده تا وحدت ظاهری پیکر مردم را بر هم زند و زیر سؤال ببرد. این شکاف در واقع شکاف برسازندهای است که در بدن و بدنهی مردم درج میشود و مردم را به وجودی دوپاره بدل میکند. در حقیقت، مردم ظاهرا «نمیتواند» حاکمیت را به طور کامل به نمایندگان خود انتقال دهد و فشاری که این «ناتوانی» بر بدنهای تکتک افراد جامعه وارد میکند فشاری واقعی است که به شکلهای بسیار مختلف و با نمودهای سیاسی بسیار گوناگون بیرون میزند و گاه به شکل فورانهایی ناگهانی و غیرمنتظره بروز میکند.
امروزه، شأن و منزلتی که «بدن» مردم در گفتارهای رسمی و غیررسمی یافته است هیچ کم از منزلت بدن پادشاهان و امپراتوران قدیم ندارد؛ منتها با این تفاوت که بازنمایی «بدن» مردم از ابتدا درگیر بحرانی عمیق بوده است و حرمت این بدن مقدس به سادگی هتک میشود. تجلیات این بحران بازنمایی و نمایندگی را در عرصههای گوناگونی چون سیاست، علم، هنر و فرهنگ میتوان جستجو کرد. در این دوره میکوشیم منطق «دو بدن مردم» و تأثیرات بنیادی و فراگیر آن را در زندگی هر روزهی انسانهای مدرن برجسته سازیم و گامی در مسیر این جستجو برداریم.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب