تئودور آدورنو در درسگفتارهایی دربارهی فلسفهی اخلاق (۱۹۶۳) از ملاقاتی با افسری از ارتش آلمان مینویسد که در تلاش برای ترور هیتلر مشارکت داشت. از انگیزهی افسر سؤال پرسیده میشود. افسر پاسخ میدهد که دیگر نمیتوانست در آن موقعیت زندگی کند. آدورنو مینویسد به باور او در این کنش مقاومت، در این واقعیت که چیزها دیگر تحملپذیر نیستند و تو خود را ملزم میدانی، فارغ از آنکه چه نتایجی برای خودت و احتمالاً دیگرانی چون تو به همراه میآورد، آنها را تغییر دهی همان دقیقهای هست که ناعقلانیت یا بهتر بگوییم وجهِ ناعقلانیِ کنش اخلاقی سروکلهاش پیدا میشود: دقیقهای که مقاومت خودش را در آن مییابد. از دید آدورنو ناعقلانیتِ کنشِ مقاومت در این است که تصمیمِ افسرِ ارتش در زنجیرهی علی حوادث خانه ندارد و صرفاً یک «تکانه» است. هر تکانه و ضربهای «فراذهنی و معناییست. فراسویِ حوزهی آگاهی میرود؛ حوزهای که تکانه را {هم} اینهمان میکند». تکانه تکین و ناعقلانی باقی میماند.
همانطور که در دورهی پیش دیدیم، امر مطلقِ کانتی امکانبخش کنش اخلاقیِ خودآیین بود. قوهی حکم تأملی نیز قرار بود تا در مواجهه با هنر استتیک به آشکارگیِ توان اخلاقی عملکردن بینجامد. امر مطلق اما برای آدورنو بهطور پیشینی استوار نمیشود، بلکه مبتنیست بر تجربهی تاریخی رنج. همچنین نه دلیل غاییست و نه امری نامشروط؛ بلکه به وجود عینی رنج و واقعیتی که آن را ایجاد کرده، بستگی دارد. رنج در مقامِ امر مطلق نیرو وارد میکند، نیرو برای آزادانه و خودآیین عملکردن.
آدورنو دربرابر نظریهیِ عقلانیِ خودآیینشدن و بیرونآمدن از چترِ سلطه، از نظریهی استتیکیِ خودآیینشدن دفاع میکند. قلمرو استتیکی یعنی همانجایی که نیرویِ حسپذیری میتواند فعال شود، تکانه میتواند ایجاد گردد، رنج میتواند سخن بگوید و حقیقت زیر بارِ آگاهی اینهمان کننده خاک نمیخورد. در زمانهی غلبهی صنعتِ فرهنگ که تمامیِ کدهایِ فعالکردنِ حسپذیریِ انسانی تصاحب شدهاند، آیا هنوز میتوان قلمرویی استتیکی، فیالمثل در ادبیات، در هنر و شاید در جاهایِ دیگر، یافت که قسمی رهایی را ممکن کند؟
در این دوره تلاش میکنیم مسیری از نظریهی استتیکِ تئودور آدورنو ترسیم کنیم که در مصاف با نظریهی کانت (و دیگر فلاسفهیِ پساکانتی) به شکلِ دیگری از خودآیینی میاندیشد. هرچند همچنان خودتعینبخشیِ خودآیین در افقاش قرار دارد، اما برای خودآیینی وجهِ متافیزیکیِ مثبتِ علَی قائل نمیشود. این رنج است که موجب حرکت است. آیا رنج میتواند ما را به مقاومت دربرابر نیروهایی که خودآیینشدن ما را ناممکن میکنند، فرا بخواند؟ آیا رنج هنوز هم حس میشود؟
جلسهی اول و دوم: دیالکتیک منفی همچون قسمی از زندگی
جلسهی سوم: صنعت فرهنگ و قاببندیِ امر محسوس
جلسهی چهارم: محتوای حقیقیِ هنر، نفی شباهت و انکار تفسیر
جلسهی پنجم: توپوگرافی منفیت؛ امر زشت، امر زیبا، امر والا
جلسهی ششم: خودآیینی استتیکی در مصاف با خودآیینی عقلانی
جلسهی هفنم: وعدهی گذرایِ هنر: نجات استتیکی و عدالت ترمیمی
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب