انسان خود و جهانش را در «روایتها» برساخت میکند و ایدهی برساختن جهان، بیش از آنکه مدیون متافیزیکاندیشی فلاسفه باشد، حاصل قلمفرسایی رماننویسان است. رمان، جهانی از تضادها، رواداریها، آزاداندیشیها و پیشامدهایی خلق میکند که اگرچه درظاهر پیشپاافتاده مینمایند اما «هستیهای متعدد آدمی» را میآفرینند. روح رمان، همواره در حال تغییر و تبدیل است و در هر زمانهای به ضرورت «خودآیین» خود، جنبهای از هستیهای روئیتناپذیر آدمی و شکلی از سوبژکتیویهی او را برملا میکند.
نقشی که روایت و مشخصاً رمان در تغییر سوبژکتیویتهی آدمی بازی میکند از مجرای «زبان» صورت میپذیرد. به عبارتی، ادبیات هنری ست که از طریق زبان خود را عرضه میکند و آن را نه چون ابزاری برای بازنمایی محضِ جهان، بلکه همچون عنصری آفرینشگر بهکار میگیرد. درواقع، جهان نه بدان شکل که در ذات خود هست، بلکه آنگونه که در زبان متجلی میشود از طریق «روایت-رمان» خود را عیان میکند. زبان به واسطهی اثر ادبی نیرویی پیدا میکند که میتواند در تجربه و سوبژکتیویتهی ما مداخله کند. در دل این نیرو رابطهی خاصی وجود دارد که اثر ادبی را چیزی «مابین زبان و جهان» قرار میدهد. به تعبیر تیمونی اُلیری، در ادبیات، زبان از خواست بازنمایی رها شده و قادر است جهانی داستانی خلق کند که میتواند روابط پیچیده و مؤثری را با جهانِ روزمرهی ما حفظ کند. و آثار ادبی این کار را، دست کم تا حدی، با مخدوش کردن رابطهای انجام میدهند که ما عموماً فکر میکنیم بین کلمات و اشیاء برقرار کردهایم.
اگر همچون هرمان بروخ و میلان کوندرا بر این بارو باشیم که «شناخت» یگانه رسالت اخلاقی رمان است و منظور از آن، «کشف هستیهای گوناگون آدمی» باشد، آنگاه تفاوت خردورزی رمان با دیگر اشکال معرفت در چیست؟ به عبارتی، جهان رمان چه چیزی را بیشتر از دیگر دانشها، دربارهی انسان و جهان پیرامونش میگوید؟ همچنین، نگریستن از دریچهی رمان، هستیشناسی انسان را به کدام جهت سوق میدهد؟ از این منظر، رمان تنها یک ژانر ادبی نیست، بلکه «شیوهای از مواجهه با جهان» است.
مباحث درسگفتار پیشرو، بیشتر از آنکه وامدار «نظریه» باشد، مدیونِ روایتگری رمانهاییست که «پژواک خنده خداوند بر زمین را شنیدهاند» و ایدهی کلاسیک «شناخت حقیقتی یگانه» را به کل وا نهادهاند، و باور دارند آنچه برای انسان موجود، مهم و یا ممکن است «واقعاً» موجود، مهم و ممکن است. از اینرو، سعی میشود پرسشهای در ارتباط به هستیهای متعدد انسانی را از منظر آنچه میلان کوندرا «خرد/حکمت رمان»(The novel’s wisdom) مینامد بررسی کنیم.
جلسهی نخست: بیان مسئله و مقدمهای بر ظهور خردِ رمان
جلسهی دوم: جهان عبوس. پیوستگی/ پیشامد- قطعیت/عدم قطعیت
جلسهی سوم: جهان خندان. تراژدی/کمدی- سنگینی/سبکی
جلسهی چهارم: حکمت رمان. خودآیینی در برابر دگرآیینی
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب