اگر از ایدهی گرهِ برومئی در دستگاه نظریِ ژاک لکان مدد گیریم، میتوانیم گفت تاریخ سیاسی دنیای مدرن همواره بر مدار تأسیس و تقویمِ ملتدولتها میگردیده است که خود بر سه رُکن بنیادی استوار بودهاند. در وهلهی اول موجودیتی «خیالی» داریم متشکل از انسانهایی که در واحدی سرزمینی با هم زندگی میکنند و از طریق زبان و افسانههای مشترک، ناظر به منشأیی واقع در گذشتهی دور یا نزدیک، متحد شدهاند و «ملت» نامیده میشود (و میدانیم که ناسیون از مادهی ناسیو به معنای زادن است و به این ترتیب ایدهی مدرن ملت همیشه با تصور «زاد»بوم پیوند خورده است) – پشتوانهی وحدت و تمامیت هر ملتی تصویرهایی ایدئولوژیکی است که به دست دستگاههای حکومت تولید و بازتولید میشوند. مجموعهی این دستگاهها که هماره میکوشند ملت را به صورتی منسجم «بازنمایی» کنند به مفهوم مدرن کلمه «دولت» نامیده میشود.
اگر این دو رکن را به صورت دو حلقهی مقوّم گرهِ برومئی در نظر گیریم میتوان حلقهی سوم را «مردم» در نظر گرفت. میدانیم که اگر هر یک از حلقهها باز شود گره از هم میپاشد. این یعنی بدون مردم سامانِ «اثباتیِ» ملت-دولت بیشک فرو میریزد. از سوی دیگر میتوان گفت «مردم» رُکن اصلی گره برومئی مورد نظر است: دولتها مشروعیت خویش را از تبدیل مردم به ملت اخذ میکنند، از طریق مشارکت دادنِ مردم در ساز و کارهای مشروعیتزای سیاسی: انتخابات و استفاده از خدمات دولتی و بهرهگیری از دستگاههای ایدئولوژیکی دولت مانند مدرسه و پلیس و در نهایت اتکا به فرایندهای تأمینِ امنیت. اما اگر دو رکن اول را با وامگرفتن از مصطلحات لکانی «نظم خیالی» و «نظم نمادین» بنامیم میتوان گفت «مردم» نام امر «واقعیِ» عرصهی سیاست است: هستهی سخت بازنماییناپذیرِ نظم سیاسی.
اگر ملت برای بقا همیشه به «حافظه»ای جمعی نیاز دارد که در تصویرها و یادمانها و یادبودهای ساخته و پرداختهی ایدئولوژی نمود مییابد و اگر دولت برای حفظ مشروعیت همیشه محتاج توسل جستن به رأی و اِجماعِ آحاد ملت است، میتوان گفت «مردم» زخم آن حافظه و تهدیدِ همیشگی مشروعیت رکن دولت است. مردم هماره از طریق جنبش و خیزش و نبرد عرض اندام میکند. مردم نه در ملت مستحیل میشود و نه در دولت بازنمود مییابد: مردم تصویرهای خویش را میسازد، تصویرهای رهایی. مردم نمیگذارد گذشته «تمامشده» قلمداد شود، مردم گذشته را از حیطهی ضرورت و امور محتوم به حیطهی امکان و امور حادث منتقل میسازد، مردم سؤالِ هماره بیجوابِ سیاست است. مردم نام تمام کسانی است که در گفتار مسلط و نظم مستقر نامی ندارند…
پاتریسیو گوسمان از نخستین فیلمش در آغاز دههی 1970 راوی تولد مردم و پاسبان زخم حافظهی جمعی مردم شیلی بوده است. نبرد شیلی یکی از قویترین مستندهای سیاسی تاریخ سینما است: آمیزهی غریب و زایایی از سینمای مستقیم و گزارش (رپرتاژ) تحقیقی و تحلیل سیاسی. گوسمان بریدهفیلمهای نبرد شیلی را بلافاصله پس از کودتای یازده سپتامبر 1973 که به سرنگونی حکومت مردمیِ سالوادور آلنده و روی کار آمدن حکومت نظامیان به سرکردگی ژنرال پینوشه ختم شد قاچاقی از مرز خارج کرد: بریدهفیلمها در بنیاد سینمایی کوبا مونتاژ شدند و حاصل کار در فاصلهی 1976 و 1979 به نمایش درآمد.
در این دوره میکوشیم به یاری تأمل بینظیر جورجو آگامبن دربارهی مفهوم «تقاضا» و نسبت آن با خاطره، امکان و سعادت، و با بازخوانی جستار عالیِ ژرژ دیدیاوبرمان دربارهی مردم در کتاب مردم چیست؟، به مرور سینمای گوسمان پردازیم.
۱- نبرد در راه زنده نگاه داشتنِ رؤیای حکمرانیِ مردم
۲- سبُکیِ تحملناپذیری استخوانها: خاطره، عاطفه و تعلیم و تربیت در فیلمهای پاتریسیو گوسمان: شیلی، خاطرهی سِمج و دلتنگی برای نور
۳- جغرافیای رهایی و هندسهی خاطره: تلاش برای ترسیم کشور خیالیِ مردم
۴- از رهایی تصویرها تا تصویرهای رهایی
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب