در آغاز نقد عقل محض، کانت برای معرفی طرحوارهی انتقادی خود از تشبیهی مشهور استفاده میکند: «پس از ناکامی در تبیین حرکات اجرام سماوی بر پایهی این فرض که تمامی آنها حول ناظر میچرخند، [کوپرنیک] به این گمان افتاد که آیا بهتر نخواهد بود که سوژه را به چرخش وادارد و ستارگان را ساکن نگه دارد. در متافیزیک نیز میتوان به آزمایش مشابهی تن داد… » (B xvi). حاصل این «آزمایشْ» شکلگیری مفهومی از تجربه است که تصورات پیشینیان کانت دربارهی مناسبات «ناظر» و «جهان» – یا به بیانی عمومیتر، سوژه و ابژه – را از اساس بر هم میزند. و به واسطهی همین مفهوم است که نظام انتقادی کانت را اغلب بهسان همنهادهای از دو مکتب اصلی فلسفهی مدرن (تجربهگرایی و عقلگرایی) در نظر میآورند: تجربهی کانتی نه بهسادگی بر فرآیند دریافت و انباشت ادراکات بیرونی دلالت میکند (چه، جهانِ ساکنشده نمیتواند یگانه مبدأ تجربه باشد)، و نه در شعاع سوژهای جوهری و یکپارچه تعریف میشود (زیرا ناظر متحرک جز چرخیدن به گرد جهان نمیتواند کار دیگری انجام دهد).
در دورهی حاضر کوشش میکنیم که سویههای گوناگون چنین مفهومی از تجربه را در کار کانت وارسی کنیم. در این راه، متن اصلی راهنمای ما کتاب تمهیدات (۱۷۸۳) کانت خواهد بود. صرف نظر از برخی دلایل بیرونی، این کتاب از آن روی در کانون توجه ما قرار میگیرد که تلقی کانت از تجربه و دلالتهای گوناگون آن را، با وضوحی حتی بیشتر از نقد عقل محض، از پرده بیرون میآورد. چنانکه مشاهده خواهیم کرد، با تکیه بر همین کتاب است که هرمان کوهن، در مقام یکی از بانیان جریان نوکانتی و شعار معروفِ «بازگشت به کانت»، تصویری از تجربهی کانتی ترسیم میکند که اعتبار آن امروز نیز تا حدود زیادی به قوت خود باقی ماندهاست.
پس از تبیین تصویر متعارف و پذیرفتهشدهی تجربهی کانتی، به برخی نقدهای واردشده بر آن اشاره میکنیم و مشخصاً بر جریان موسوم به «فلسفهی حیات» متمرکز میشویم، جریانی که تأکید کانت بر کلیت و ضرورت تجربه را به پرسش میگیرد و در مقابل بر اهمیت تجربههای آنی و تکرارناپذیر تأکید میگذارد. نشان خواهیم داد که این نقدها، به رغم انگشتنهادن بر برخی خلأهای بنیادین در تجربهی کانتی، چگونه خود در معرض فروغلتیدن به ورطهی عدمعقلانیتی هستند که بازگشت دوباره به فلسفهی کانت را لازم میآورد.
بازگشت به کانت، بازگشت دوباره به کانت، بازگشت دوباره و دوباره به کانت… هیچ کوششی در معرفی فلسفهی کانت نمیتواند از سیلاب چنین بازگشتهایی برکنار باشد. از این منظر، هدف ما در این دوره نه تثبیت جایگاه کانت در مقام برجستهترین فیلسوف روشنگری که مشارکت در چرخشهای بیپایانی است که جزء جداییناپذیرِ «انقلاب کوپرنیکیِ» کانتاند. به عبارت دیگر، هدف فهم این مطلب است که چرا، به تعبیر ژان-فرانسوا لیوتار، «نام کانت … هم در مقدمهی مدرنیته مندرج است و هم در مؤخرهی آن».
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب