«بیرونِ منظر»، عنوان درسگفتارهایی دربارهی بنیادِ متافیزیکِ موسیقی است. در این درسگفتارها میخواهیم بدانیم چه چیزی موسیقی را به آن چیزی که هست تبدیل کرده است؛ به همین دلیل بخشی از این درسگفتار دربارهی تکوین این موضوع است. برای دستیابی به پاسخ این پرسش، میتوان روشهای متفاوتی را برگزید. غالباً این پاسخ بهواسطهی رویکردهایی که حاصل و پروردهی زیباییشناسی و تاریخ زیباییشناسی هستند صورتبندی میشود؛ که به تاریخ یا کرُنولُژیک یا بر مدار اصالت تاریخ (= Historicism) مینگرند. روش این درسگفتار، پدیدارشناسی است؛ به این دلیل که پدیدارشناسی با فراهم آوردنِ امکانِ طرح پرسش بنیادین از موضوع، مجال میدهد موضوعْ آنگونه که هست عیان و آشکار شود.
به همین دلیل، پرسش محوری و اصلیِ این درسگفتارها «موسیقی چیست؟» و در ادامه «صدا چیست؟» است. این دو پرسش بهمثابهِ راهنما، این امکان را فراهم میکنند که از بنیاد و ذات موسیقی بپرسیم. از اینرو بخش دیگر این درسگفتار، دربارهی ساختار این پرسش و چگونگیِ تداوم آن در تاریخ موسیقی است. با طرح این پرسش، درخواهیم یافت پاسخ به آن دشوار است. اولین دشواری این است که این پرسشْ بهواسطهی رویکردهای غالب که منظرهای خود را بر آن گستراندهاند، «موسیقی چیست؟» و «صدا چیست؟» را به یک پرسشی بدیهی و فاقد ضرورتِ کشف تبدیل کردهاند. از اینرو باید بیرون از این منظرها ایستاد تا بتوان امکان نهفته در این پرسش را دید و شنید. به همین دلیل، چیستیِ موسیقی و صدا یک «مسئله» است که میبایست به آن اندیشید.
پس از طرحِ انضمامیِ بنیاد متافیزیک موسیقی بهمثابهِ مسئلهای برای اندیشیدن، در گامِ دوم، حدود و دامنهی تأثیراتِ این متافیزیک در آثار آهنگسازان بررسی و تحلیل میشود. به بیان دقیقتر، در این درسگفتارها میخواهیم بدانیم چرا آهنگسازان اینگونه اندیشدهاند و آنچه بنیاد اندیشهی آنها را شکل داده است، چیست و از کجا آمده است. این درسگفتارها برآمده از تقاطع پدیدارشناسی بهمثابهِ روش هستیشناسی، و موسیقی هستند. این تقاطع در میدانی گِردِهم میآید که گشایندهی وجوهِ پنهان موسیقی و آشکارکنندهی امکان پدیدارشناسی است و نقطهی مرکزیِ این میدان، پرسش بنیادین «صدا چیست؟» است. از اینرو این پرسش بهمثابهِ راهنما، میخواهد بنیاد و ذات موسیقی را فارغ از منظرهای غالب و از پیش تعیینشده، عیان و آشکار کند.
جلسهی اول: بهسوی طرح یک پرسش بنیادین از موسیقی
در گام نخست، از موضوع این درسگفتار خواهیم گفت و ضرورت طرح پرسش از چیستیِ موسیقی را طرح میکنیم. همچنین ویژگی، حدود و دامنهی این پرسش را تدقیق میکنیم تا بتوانیم امکان نهفته در این پرسش را تبیین کنیم. در این جلسه میخواهیم دریابیم: ۱) چرا پرسش از چیستیِ موسیقی، یک مسئله است؟ ۲) چرا پاسخ به این پرسش بدیهی نیست و نیاز به تأمل و تمرکز دارد؟ ۳) جهت این پرسش چیست و درصدد است چه چیز را نشان دهد؟
جلسهی دوم: بهسوی صدای محاسبهپذیر؛ زمینههای تشکُّلِ بنیادِ متافیزیکِ موسیقی
در این جلسه میخواهیم دریابیم چگونه با تغییر معنای لوگوس در نظام فلسفیِ افلاطون و ارسطو و قوامیافتنِ آن در مسیحیتِ قرون اولیه، مفهوم «محاسبه» و «امرِ ریاضیاتی» (= the mathematical) همچون معنای غالب لوگوس، پیکر (= Gestalt) و ساختار (= struktur) موسیقی را تا قرن شانزدهم بنیان گذاشت. با بررسیِ این روند، درخواهیم یافت که چگونه موسیقی به سامانی تبدیل شد تا امرِ ریاضیاتی و امرِ مِتُدیکْ (= the methodic) بنیاد و شالودهی اندیشهی آهنگسازان را تا قرن بیستم درنوردند. میخواهیم زمینهی تشکیل این امکان را بررسی کنیم و نمود آن را در دورههای متفاوت تاریخ موسیقی، پِی بگیریم.
جلسهی سوم: تِم بهمثابهِ کوگیتو؛ آیا رامو، ناقوسِ روشنگری را میشنید؟
طرح زمینههای تشکُّل بنیاد متافیزیک موسیقی ما را مهیّا میکند تا بتوانیم آموزهی اصلیِ دکارت را همچون بنیادی برای روشنگری و تأثیر آن را بر آهنگسازان دورههای متفاوت تاریخ موسیقی دریابیم. ابتدا با رامو آغاز میکنیم. در این جلسه با بررسی و ترسیم رئوسِ شیوهی کار و اندیشهی رامو، نسبت «میاندیشم، پس هستمِ» دکارت را در آثار او پِی میگیریم تا زمینهای برای بنیادیابیِ اندیشهی رامو و آهنگسازان پس از او فراهم شود و همچنین، نسبت آنها را با تفکر دکارت و امکان حاصل از آن، دریابیم.
جلسهی چهارم: الهیاتِ یک آهنگساز؛ بحثی دربارهی تأثیر لوتِر بر اندیشه و کار باخ
در این جلسه استدلال میشود که آنچه افلاطون بهعنوانِ ایدهی خیر (=Το αγάτων) به پیش نهاد، به برپاییِ یک نظامِ اُنتوتئولُژیک انجامید که بهواسطهی ارسطو، همچون پارادایمِ غالب گسترش یافت و از راه مسیحیت، قرون متمادی پایدار ماند. با انحلال نگاه اِسکُلاستیکیِ متأثر از ارسطو توسط لوتِر، راه جدیدی به دریافت نظام فکریِ ارسطو و افلاطون گشوده شد که بر آثار باخ، تأثیر بهسزایی داشت. به بیان دیگر، متافیزیک˚ همچون بنیاد موسیقی به گونهای در آثار باخ نمود یافته است که میتوان گفت از راه تفسیر لوتِر از این نسبت متافیزیکی میسَّر شده است. از اینرو، در این جلسه میخواهیم حدود این نسبت و تأثیرگذاریِ آن را ترسیم کنیم تا بتوانیم دریابیم متافیزیک بهمثابهِ بنیادِ موسیقی، چگونه تفکر باخ و در نتیجه آثار او را قوام بخشید.
جلسهی پنجم:تِم بهمثابهِ وحدت سوژه و اُبژه؛دربارهی تکامل سوبژکتیویته در آثار بتهُوِن
پس از شرح چگونگیِ صورتبندیِ سوژه نزد دکارت و تأثیر و تداوم آن در قرن شانزدهم و هفدهم و همچنین تببین چگونگیِ بنیاد متافیزیک موسیقی در آثار باخ، بهتدریج مهیّا میشویم تا ویژگیِ تِم را در آثار بتهُوِن دریابیم. هنگامی که هگل، صورتبندیِ متفاوتی از سوبژکتیویته ارائه میکند و وحدت میان سوژه و اُبژه را به پیش مینهد، تفسیر دیگری از سوژه ممکن میشود که میتوانیم نتایج و تأثیر آن را در آثار بتهُوِن جستوجو کنیم. در این جلسه، بنیاد متافیزیک تِم را در آثار بتهُوِن تبیین میکنیم.
جلسهی ششم: آگُرا؛ دِوِلُپمانِ تِم، همچون مکانی برای گردِهمآییِ تفاوتها
پس از شرح جایگاه هگل در تاریخِ تطوّرِ سوبژکتیویسم و تأثیر آن بر اندیشه و کار بتهُوِن، و همچنین با تببین خصلت و امکان نهفته در تِم در آثار بتهُوِن، میتوانیم به آثار واگنر و بروکنر بهعنوانِ تداوم و گسترشدهندهی صورتبندیِ بتهُوِن از تِم بیاندیشیم. وحدتیافتگیِ سوژه و اُبژه که نمود آن را میتوان در خصلت تِم در آثار بتهُوِن جستوجو کرد، نزد واگنر و بروکنر، به امکان گِردِهمفراآمدنِ (= Versammlung) تفاوتها میانجامد که یک ویژگیِ بنیادگذار است و تا آثار آلبان بِرگ و وَرِز، ادامه مییابد. دراین جلسه با تبیین مفهوم گِردِهمفراآمدن، چگونگیِ بسط بنیادِ متافیزیک موسیقی را از راه بررسیِ ویژگیِ دِوِلُپمانِ تِم در آثار واگنر و بروکنر، از نظر میگذرانیم.
جلسهی هفتم: آتریُم؛ بازگشت به لوگوس
در ادامهی جلسهی ششم و با مبنا قراردادنِ مفهوم گِردِهمفراآمدن، معنای آغازینِ لوگوس تبیین میشود و همچنین استدلال میشود که این مفهوم، در وجهِ آغازیناش بنیاد اندیشه و کار بروکنر و مالر است. در این جلسه، آن زمینهای که امکان در کنارِ هم نشاندنِ تفاوتها را در آثار مالر میسَّر کرد، تبیین میکنیم تا بتوانیم بنیاد اندیشه و کار مالر را دریابیم.
جلسهی هشتم: صدا بهمثابهِ کاسمُس؛ بهسوی سمفُنیِ تفاوتها
پس از شرح و تببین معنای آغازینِ لوگوس و پیگیریِ آن در آثار واگنر، بروکنر و مالر، در این جلسه با تأکید بر آثار متأخر مالر و واکاویِ جنبههای نوین آن در پرتوِ معنای آغازینِ کاسمُس، آثار آلبان بِرگ و بنیاد آن صورتبندی میشوند. با پایانیافتنِ این جلسه، گامِ نخستِ ترسیم نقشهی بنیاد متافیزیک موسیقی کامل میشود.