با حرکت از قرن نوزدهم به قرن بیستم، نظم و عملگراییْ هنر مدرن و بالاخص موسیقی را به سمتی سوق داد که نوعی برخوردِ زیباییشناسانهی اُبژهوار با عناصر گذشته اتخاد کند. از این پس، موضوعات موسیقی که عادات مشخصی را در مخاطب برمیانگیختند، در شکلهای مختلفی به کار گرفته شدند و به مفاهیم بیانگرانهی جدیدی منجر شدند. از طرفی، تجربهی حاصل از پیشرفت علم، آهنگسازان را به سازماندهی و ایجاد مفاهیم جدیدی از مواد و مصالح صوتی مصلح کرد. چنانکه صدا به عنوان یک مادهی زندهْ امکانِ عمل کردن در یک پروسهی رشد و تغییر را پیدا کرد.
استراوینسکی در رویکرد نئوکلاسیکاشْ عناصر موسیقی گذشته را در تضاد با نقش متعارفشان به کار گرفت و با ساختارشکنی مبتنی بر شکلی از پلیمدالیته، در مرز تونالیته و آتونالیته، فضایی موسیقایی پدید آورد که از عاطفیگرایی عصرِ رومانتیک بسیار فاصله دارد. او با تداخل در سیر متریک، ارائهی فرمی مبتنی بر روند افزایش ظاهری عناصر و تکیه بر تفاوت طنین و رژیسترهایشان، ساختارهایی معمارانه و بعضا انتزاعی تولید کرد.
از طرفی وارِز در جستجوی نوگرایانهاش، در پی ایجاد فرمی جدیدْ بود که از فرآیند مواجهه و تغییرِ تودههای صوتی حاصل میشود. این فرایندِ مواجهه و تغییرْ حوزههای متفاوتی از طنین، رنگ و بلندی اصوات را در بر میگیرد و ریتمی را پدید میآورد که از کنش متقابل و همزمانِ عناصرِ غیرمرتبط ناشی میشود. وارِز موسیقی خود را چون ساختاری مینگریست که در فرایندی از تبلور (crystallization) گسترش یافته است.
در این کارگاه، بررسی تحولاتِ زبان موسیقی در ابتدای سدهی بیستم میلادی را با نگاهی به موسیقی ایگور استراوینسکی و اِدگار وارِز پی میگیریم. به زعم ما، با وجود تفاوتهای بارز بین این دو آهنگساز، هر یک از آنها بر فرمی مبتنی بر رشدِ اجزای کوچک و کار بر روی رویدادِ بافت تکیه دارند و با فعال کردنِ لایههایی متفاوت از لحاظ رژیستر و طنین، امکانات بسیاری را برای زبان موسیقی بعد از خود پدید میآورند. لازم به یادآوری است که شرکت در این کارگاه مستلزم توانایی خواندن پارتیسیون و دارایی دانشِ عمومی تئوری و هارمونی است.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب