با رشد جوامع در اوایل قرن بیستم و افزایش تمایل انسانِ مدرن به کنترل عقلانی محیطِ خود، آهنگساز نیز به کنترلِ آگاهانهی مواد و مصالح موسیقایی در فرایند پیچیدهی خلاقیت میپردازد و خواستِ بیان عواطف شخصی که در مرکز تفکر رومانتیک بود، جای خود را به بیان تناقضهای طبیعتِ جدیدِ انسان میدهد، بیانی که با تغییرات دائم و پیشبینیناپذیر همراه است.
تناقض میان این «طبیعت ثانوی» و «طبیعت» از دید ماکس پدیسون، به آنچیزی منجر میشود که تئودور آدورنو «جدایی میان خویش و فرمها» می داند، آنچه در موسیقی آهنگسازانی چون بلا بارتوک و پاول هیندمیت خود را به شکل گسستن از اصول سنتی موسیقی در زمینههای گوناگون از هارمونی تا ریتم، فرم و غیره نشان میدهد.
با اینهمه این انفصالِ از گذشته به یکباره رخ نمی دهد. هیندِمیت دستهبندی متفاوت خود از فواصل موسیقایی -مبتنی بر تنش هارمونیک- را بر هارمونی سنتی بنا کرده و ساختارهای باروک را به کار میگیرد؛ همانطور که زبان موسیقی بارتوک ضمن تاکید بر تعریفهای جدید، بر اساس تناسباتی چون سیستمهای محوری، به ساختارهای ارگانیک همچون موسیقی فولکلور ارجاع دارد.
در طی جلسات این کارگاه، مباحث نظری را به صورت اجمالی از نظر میگذرانیم و در ادامه مباحث موسیقایی با تکیه بر آنالیزهایی از آثار شاخص این دو آهنگساز به تفصیل بررسی میشوند. پیگیری مباحث نیازمند آشنایی با نتنویسی و تئوری موسیقی است.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب