چگونه و تحت چه شرایطی اُبژهها به ما کمک میکنند تا زمان را درک کنیم؟ سه عامل اصلی رابطهی انسان با اُبژه برای درک زمان عبارتند از: ۱) تمایزگذاری که سبب میگردد تا هر اُبژه درون زمان معنایی متمایز از یک ابژهی دیگر داشته باشد؛ ۲) عمقبخشی که سبب میگردد تا ارزشهای ساختاری و محتواییِ هر اُبژه نسبت به ابژهِی دیگر بر اساس کارکردهای درزمانی، تاریخی و کنشی شناخته شود؛ ۳) گسترهی روایی و گفتمانی اُبژهها که سبب میگردند تا جریان معنا در سطوح مختلف اجتماعی بازتاب یافته و شرایطِ تابآوری هر اُبژه درون زمان با توجه به رابطهی انسانها و جوامع در گسست و پیوست با هویت تبیین گردد.
چرخش به سویِ اُبژه یعنی جراحی زمان تا جایی که بتوانیم آن را بازیابی و بازسازی کنیم. انسانها به طور ذاتی نمیخواهند تجربهی زیستهی متعلق به گذشته در گذشته مدفون گردد. بازیابی زمانِ از دسترفته فرصتی برای یافتن بخشی از ساحتِ حضور انسان است. چرا ؟ آیا زمان نقش مسکنی را دارد که دردهای پیدا و ناپیدا را تسکین میبخشد؟ یا اینکه زمان خود کنشگری است که درد و تسکین زاییدهی حضور آن هستند؟
در این راستا به بررسی سه نوع زمان انفجاری، انسدادی و انبساطی خواهیم پرداخت. زمان انفجاری، زمانِ لحظهی بارقه و رخداد است؛ چنین زمانی را زمان شیدایی نیز میخوانیم که بر آن کنترل نداریم. زمان انسدادی زمانِ اسطوره محوری است؛ زمانی که در جایی تراکم پیدا کرده و به انجماد رسیده است: زمان تثبیت و تجمیع همهی اشکال دالی در یکجا که کنترلپذیر است. و بالاخره زمان سوم، زمان انبساطی است؛ زمانی که پویا و متکثر است؛ زمان سیال و غیر قابل تجمیع در یک نقطه. چنین زمانی فرآیندی، در حرکت و تحولپذیر است. اینک میتوان پرسید که چگونه این زمانها مکان را فرا میخوانند و چه ارتباطی با آن دارند ؟ زمان انفجاری از ظرف مکان لبریز میگردد و قالبناپذیر است. زمان انسدادی مکان را در گرو خود میگیرد و زمان انبساطی ترامکانی است. در این دوره با تکیه بر آثار ادبی و هنری سعی خواهیم نمود رابطهی انسان، ابژه، زمان و معنا را مورد بررسی قرار دهیم.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب