آنتونیو نگری (۱۹۳۳-۲۰۲۳) یکی از تأثیرگذارترین و جنجالیترین فلاسفهی معاصر ایتالیا را اغلب به واسطهی اثر جریانسازش یعنی کتاب «امپراتوری» (۲۰۰۰) میشناسیم. کتابی که او به همراه مایکل هارت نوشت و در آن از مجرای تحلیل مدلهای زبانی و ارتباطی، به نقد و واکاوی ساختارهای تولید اقتصادی و بازنمایی گفتمانهای سیاسی، و نیز طرح مدلهایی برای مبارزه و تغییر پرداخت. این کتاب در عین حال نگری را در جایگاه یکی از مهمترین چهرههای جنبش ضدجهانیسازی تثبیت کرد.
درسگفتار حاضر امّا در پی آن است تا ریشههای نظریهی انتقادی نگری را با مروری بر یکی از مهجورترین و در عین حال مهمترین کتابهای او در تفسیر جهان فکری جاکومو لئوپاردی (۱۷۹۸-۱۸۳۷)، شاعر و فیلسوف برجستهی ایتالیایی در قرن نوزدهم بازخوانی کند. کتاب نگری تحت عنوان «گل بیابان: هستیشناسی شاعرانهی جاکومو لئوپاردی» در واقع تلاشیست برای ترسیم مدرنیسمی بدلیل در دل مدرنیتهی فلاسفهی روشنگری و خصوصاً ردیهای بر سنت ایدئالیسم آلمانی.
نگری در پژوهشهایش در اوایل دههی هشتاد که به شکل عمده حول محور اسپینوزا، الهیات عهد عتیق و نیز مطالعاتی ژرف در باب لئوپاردی میچرخید، سعی داشت در دل شکست جنبشهای آوانگارد دههی شصت و هفتاد اروپا به طرح بدلیلی برای کنش سیاسی راه ببرد و لئوپاردی در واقع مجراییست تا از طریق آن بدیلی برای بنبست سیاسی اروپا طرح شود. نگری اما به نظرگاهی کلانتر و فلسفیتر دست مییابد و نقد خود را به تمامیت پروژهی روشنگری بسط میدهد. او در مطالعاتش نشان میدهد که بیدلیل نبود که نیچه جهان شعری لئوپاردی را بدیلی ارزشمند در مقابل ایدئالیسم استعلایی کانت و کلیت عقلانیت روشنگری میپنداشت.
از این رو رجعت نگری به لئوپاردی، هم در راستای موج نونیچهگرایی در میان متفکرین پساساختارگرای اروپا همچون فوکو و دلوز بود، و هم در راستای نواسپینوزاگرایی اروپایی در نیمهی دوم قرن بیستم. اسپینوزا و لئوپاردی هر دو به مثابه دو بالی عمل میکنند که ماتریالیسم انتقادی نگری و نوآوریهایش در نظریهی متأخر مارکسیستی را جانی دوباره میبخشند.
این پژوهش در عین حال یگانه اثر نگری در حوزهی تلفیق نظریهی ادبی و فلسفهی سیاسی، و بیشک بلندپروازانهترین کوشش در راه بازیابی «نظریهی انقلاب» در جهان فکری شاعر ایتالیاییست. جریان اصلی نظریهی ادبی معاصر که میتوان آن را «نظریهی ادبی نئولیبرال» خواند، همواره بر آن بوده تا سیمای شاعری مأیوس از لئوپاردی بسازد؛ نظریهپرداز «رنج» و «محنت». برای نگری اما لئوپاردی شاعر و فیلسوف «گسست» است. و بیش از آن حتی نظریهپرداز «امید» و «انقلاب» در دل «شکست».
او در لئوپاردی یکی از نابترین نسخههای یک هستیشناسی ماتریالیستی را بازیابی میکند که با خوانشی دیگرگون از تخیل انسانی میتواند نقدی بنیادین بر عقلانیت مدرن و نیز ساختارهای سرمایهداری منشعب از آن طرح کند. لئوپاردی برای نگری آن متفکریست که با او میتوان سوبژکتیویته را فرآیندی از آفرینش شعری دانست که بر محدودیتهای مدل جاری سرمایهداری جهانی و ساختارهای سیاسی-اقتصادی مدرنیته غلبه میکند. همانگونه او در آخرین سطر از کتابش میگوید، در جهان لئوپاردی «شعر پوستهی هستی را میشکافد- تا هستی جدید و جهانیتری را بسازد».
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب