اخلاق علیه اخلاقیات؛ ۳- زمین‌شناسی اخلاقیات: علم کوچ‌گر و سرعت‌های اندیشه

اخلاق علیه اخلاقیات؛ ۳- زمین‌شناسی اخلاقیات: علم کوچ‌گر و سرعت‌های اندیشه

  • تاریخ شروع: ۱ آبان ۱۴۰۳
  • روزهای: سه‌شنبه
  • ساعت: ۱۶-۱۸
  • تعداد کل جلسات: ۸
  • دوره به صورت: آنلاین و حضوری

در تاریخ فلسفه همواره تمایز مهمی بین اخلاق (ethics) و اخلاقیات (morality) وجود داشته است.‌ اما به تدریج این تمایز به سود اخلاقیات به محاق رفته است. اخلاق که شناخت توان‌‌های متفاوت هر موجود و «ارزیابی» میزان تحقق آنهاست، جای خود را به «داوری» اخلاقیاتی بر مبنای ارزش‌های ثابت می‌دهد.

 

در این دوره‌ها با تکیه بر چهار فیلسوف یعنی اسپینوزا، نیچه، فوکو و دلوز، می‌کوشیم سیر تحول مفهوم اخلاق را دنبال کنیم. از اخلاق اسپینوزا تا تبارشناسی اخلاقیات نیچه، از شیزوکاوی دلوزی تا مقاومت فوکویی، نقاط تلاقی، تماس، اختلاف، واگرایی و همگرایی متعددی وجود دارد که با ردیابی آنها تلاش می‌کنیم طرحی از اخلاق در برابر اخلاقیات به دست دهیم.

 

اگر بپرسیم اسپینوزا و نیچه امکان ساختن چه اندیشه‌ای را فراهم می‌کنند باید به دو مفهوم بنیادین بازگردیم: درون‌ماندگاری و زمین. اندیشه در مقام قدرتی درون‌ماندگار و اثرگذار، همچون حرکتی موقتی، پرتنش و اضطراری در صحرا. برای دلوز و گتاری این بدان معناست که باید از تبارشناسی اخلاقیات به زمین‌شناسی اخلاقیات حرکت کنیم، به جای تبارشناسی و مونادولوژی (علم تکنیگی‌ها) از نومادولوژی یا کوچ‌گرشناسی حرف بزنیم (تکینگی همواره در تنش و تفاوت است)ّ. این اندیشه‌ای است که تمامی آنچه می‌سازد را همچون نوعی اقامت و اتراق‌کردن لحظه‌ای در گوشه‌ای موقتی از صحرا به کار می‌بندد زیرا اندیشه چیزی جز کاربست و ایجاد اتصالات در وضعیتی اضطراری نیست، شیوع‌ها و جهش‌های ناگهانی مفاهیم تکین در میانه‌ی گفتارهای ثابت.

 

علم کوچ‌گر هرگز با ماده‌ای ازپیش‌آماده و هم‌گن سروکار ندارد بلکه آکنده از تکینگی‌هاست و به جای تبعیت از منطق ثنوی صورت-ماده یا اساسا هرگونه ثنویتی، تابع اتصالات بین تکینگی‌های ماده و خصائل بیان است: یک سازمان متفاوت کار و یک میدان اجتماعی جدید. اینجا نه با ماده-صورت بلکه با مواد-نیرو سروکار داریم. علم کوچ‌گر یا دوره‌گرد (ambulant) در پی استقلال قدرت علم نیست بلکه تمام عملیات خود را بر مبنای شهود و ساخت پیش می‌برد، در پی سیلانی از ماده، طراحی و ایجاد پیوند در فضایی صاف.

 

از آنجا که قلمروزدایی-مرززدایی و بازقلمروگذاری فرآیندهای بنیادین این اندیشه هستند، در این دوره برای درک فلسفه‌ی علم کوچ‌گر، میان قلمروهای به‌ظاهر منفکی همچون نقاشی، متافیزیک، سیاست، اخلاق و مردم‌شناسی حرکتی اشتدادی می‌کنیم. در نتیجه، ماشینی می‌سازیم از اتصال شدت‌های رنگ، اشتراک معنوی،‌ ادبیات اقلیت،‌ اخلاق سروران که جملگی عناصر یک علم کوچ‌گر جدید هستند، یک زبان شیزوئیدی، زیرا شیزوفرنی در بقایای تلف‌شده‌ی مرز، قلمرو و عقل است که می‌بالد، اتلافی همچون درآمدی بر زایش زمین آینده.

مدرسه‌ی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت‌ خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.