از هنر در جنبش تا جنبش در هنر؛ پنل۳/ دگرگونی و اعتراض؛ موسیقی ایران پس از زن، زندگی، آزادی

از هنر در جنبش تا جنبش در هنر؛ پنل۳/ دگرگونی و اعتراض؛ موسیقی ایران پس از زن، زندگی، آزادی

  • تاریخ: ۳ مهر ۱۴۰۴
  • پنجشنبه
  • ساعت: ۱۷-۲۰
  • آنلاین و حضوری

برزخ انقیاد مضاعف؛ مقاومت شنیداری در تقاطع سرکوب و سرمایه
رودی/ آهنگساز و رَپر

 

موسیقی اعتراضی می‌تواند سازوکار فضایی انضباطی مثل زندان، به‌مثابه‌ی یکی از گره‌گاه‌های «زیست‌سیاست» را از درون مختل کند: بدن در سلول در بند است، اما صدا به‌منزله‌ی «رخداد»ی رهایی‌بخش از مرزهای حبس عبور کرده و در میدان اجتماعی به گردش درمی‌آید. صدا در این‌جا بازنمایی فردی نیست، بلکه «بازتملک»ی جمعی است که در هیأت کنش مستقیم سیاسی، سوژه‌های پراکنده را به‌طور موقت در هیأت یک بدن مشترک مفصل‌بندی می‌کند تا خود به‌عنوان سوژه‌ای سیاسی به موجودی مطیع و خاموش تقلیل نیابد. با این‌همه، همین امکان مقاومت بلافاصله در مدار دیگری تهدید می‌شود: کالایی‌ و بی‌اثرشدنِ امر منفی که در بطن هنر اعتراضی نهفته است. بنابراین موسیقی اعتراضی در وضعیتی گرفتار می‌آید که می‌توان آن را «انقیاد مضاعف» نامید: از یک‌سو سازوکار انضباطی زندان که بدن را مهار می‌کند و از سوی دیگر منطق صنعت فرهنگ که صدا را از درون تهی می‌سازد. پرسش اساسی این است: آیا می‌توان از دل این دیالکتیک سرکوب/مصرف، شکل تازه‌ای از «زیست-سیاست مقاومت» را اندیشید که صدا را نه در مقام کالا و نه در مقام سوژه‌ی مطیع، بلکه به‌منزله‌ی حامل امر منفی و نیروی نفی‌کننده‌ی نظم مسلط بازتملک کند؟

 

لحظه‌های رادیکال؛ درباره‌ی واژگونی نظام‌های موسیقایی
آروین صداقت‌کیش/ منتقد، پژوهشگر موسیقی و آهنگساز

 

از تأثیر موسیقی بر/نقش موسیقی در جنبش‌های اجتماعی بسیار شنیده‌ایم. اما انقلاب را اگر دگرگونیِ به غایت رادیکالِ نظم امور/مناسبات قدرت بدانیم، آیا ممکن است در جریانی کاملا معکوس، لحظاتی سیاسی-اجتماعی سرنوشت ماده‌ی موسیقایی را تعیین کند؟ تغییرات اجتماعی بزرگ همواره برآمده از/موجد دگرگونی‌های اساسی در فرم و محتوا هستند. همان‌طور که این رخداد‌های رادیکال دست‌کم فرم و دست‌بالا فرم و محتوای رابطه‌ی قدرت یا بروز اجتماعی یا دقیق‌تر بگوییم سیاست زیباشناختی را تغییر می‌دهند، می‌توان انتظار داشت که فرم و محتوای ماده‌ی هنری و سازماندهی آن را از بُن دگرگون کنند. در تاریخ ایران چند نقطه‌ی عطف هست که چنین دگرگونی‌های رادیکالی در سازمان صوتی رخ داده است. درباره‌ی آنها صحبت می‌کنیم.

 

بازآراییِ موزیکال: موسیقی ایران پس از جنبش زن، زندگی، آزادی
حسین کاشف/ پژوهشگر موسیقی

 

اگرچه قطعیتِ تغییر در فضای موسیقیِ ایران پیش از وقوعِ جنبشِ زن، زندگی، آزادی نیز به‌نحوی پراکنده و موضعی در امیالِ کارگزارانِ موسیقی به چشم می‌خورد، اما وقوعِ جنبشْ نقشِ اساسی در جهت‌گیری و کانالیزه‌شدنِ این پراکندگی ایفا کرد. مادامی که جنبش به‌صورتِ مبازره‌ای برای تسخیرِ خیابان در جریان بود، موسیقی و موسیقیدان همواره در صدرِ توجه‌ها قرار داشتند و پس از اتمامِ فازِ خیابانی نیز امیالِ تحول‌خواه در فضای موسیقیِ ایران واضحاً تحتِ تأثیرِ فضای پساجنبش به بازآراییِ خود پرداختند. طرحی که در این جلسه ارائه خواهد شد، تلاش می‌کند تا بازآراییِ میل‌های سرگردانِ اولیه از خلالِ جنبش و نیروی آن را با نگاهی تاریخی و به دور از تأکیداتِ رسانه‌ای و اکتیویستی صورت‌بندی کند. برای رسیدن به این هدف عمدتاً بر سه محور یعنی رسانه‌های فارسی‌زبانِ فعال در حوزه‌ی موسیقی، ظهورِ فیگورِ موسیقیدان و موسیقیِ مقاومت، و تغییراتِ اخیر موسیقیِ «ایرانی» تمرکز خواهیم کرد.

 

هنر برای هنر؛ بستری برای چشم‌اندازهای فرهنگی دموکراتیک و اخلاق‌مدار
آذین موحد/ موسیقیدان، نوازنده‌ی فلوت و دانشیار دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران

 

در زمانه‌ای که بحران‌های اجتماعی به‌طرز فزاینده‌ای جامعه را تحت فشار، سرکوب و محدودیت‌های گوناگون قرار می‌دهند، حکومت‌ها هنر را به ابزار عادی‌سازی و سفیدنمایی بدل می‌کنند. در چنین شرایطی رسالت هنر، روزمرگی و یکنواختی نیست و رسالت هنرمند، سکوت یا سازش نیست. در عوض نقش هنر ایجاد شبکه‌ای انسان‌ساز است که اتحاد هنرمندان و جامعه را در رسیدن به راه‌حل بحران‌های پیش‌رو تقویت کند و با ایجاد هم‌گرایی و برانگیختن وجدان جمعی، چشم‌انداز‌های فرهنگی و دموکراتیک در اختیار جامعه قرار دهد. به این ترتیب، فعالیت‌های هنری فرصتی برای نمادین‌کردن حقیقت، حفظ حافظه‌ی جمعی و توانمند ساختن مردم می‌شوند و در بستر این امید و اتحاد است که هنر افق‌های فرهنگی و اخلاقی نویی را می‌گشاید و چشم‌انداز‌های کاملا متفاوتی را پیش‌ روی جامعه باز‌می‌کند.

مدرسه‌ی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت‌ خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.