در حدود دوقرن از درسهای مشهور هِگل دربارهی زیباییشناسی و مقولهی «مرگ هنر» میگذرد. در سالهای بعد از هِگل تا امروز، فیلسوفان، مورخان هنر و به طور کلی متفکران علوم انسانی بسیاری نیز از مرگِ تاریخ هنر، مرگ مؤلف و به دنبال آن از «آزادی هنر»، «بازتولید مکانیکی اثر هنری» و «تماشاگرِ رهایی یافته» نوشته اند. اما همچنان جایز است که بپرسیم مقصود از مرگ هنر چیست؟ آن هم در زمانهای که به مدد شبکهی جهانی میتوانیم در جایجای کرهی زمین، فستیوالها، دوسالانهها، مراکز هنری و دانشگاههای هنر بیشماری را ردیابی کنیم. همانطور که شاهد ایم مرگ هنر به معنای پایان فعالیت هنری نبود، بلکه به جابهجاییای بنیادین در پارادایم هنر اشاره داشت.
اکنون اگر بپذیریم که هنرمندان در هر دوره از روح زمانهشان الهام گرفته اند و در بسیاری موارد نیز از تجربههای ناب زمانهشان جلوتر بوده اند، مقصود از هنر معاصر چیست؟ آیا معاصریت تنها به زمان اشاره دارد یا واژهای است برای دستهبندیِ کلیِ هنرِ امروز و به حساب آوردنِ تولیداتِ هنری در تاریخ و جغرافیاهایی که تا پیش از دورهی موسوم به پستمدرنیسم جایی در روایت تاریخ هنرغربی نداشتند؟
این دوره قصد دارد تا برخی از کلمات کلیدی در تاریخ هنر امروز را به مدد نمایشگاههای هنری، پژوهشهای هنرمندان یا گروههای هنری، در روایتهای کوتاه بررسی کند. در این مسیر به مفاهیمی چون ابداع دوبارهی رسانه، هنر درعصر اینترنت، زمان و تجربههای متکثر، ادراک جهانی از هنر و تاثیرپذیری و تاثیرگذاری در مقیاس مکان(لوکال) در روایت تاریخ هنر میپردازیم.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب