امروز به مدد فلاسفه و نظریهپردازانی که فضامندی اقتصاد سیاسی را صورتبندی کرده اند، برنامهریزی دیگر آن جایگاه بیرون از وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را ندارد؛ جایگاهی که در دوران پس از جنگ جهانی دوم تا دههی هفتاد میلادی داشت: برنامهریزی به مثابه حوزهای که بیرون از هر رابطهی اجتماعی و سیاسی به دنبال خیر عمومی است. امروزه برنامهریزی بهمثابهی پدیدهای است که تأثیرگذار و تأثیرپذیر از روابط نیروهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تلقی میشود. بنابراین تقلیل دادن برنامهریزی به روشِ علمی برای پیشبینی آیندهی بهتر و سیاستزدایی از آن عملا نادیده گرفتن نقش تاریخی آن است. در حقیقت نظریات برنامهریزی آنطور که «نظریهی برنامهریزی خوب» را صورتبندی میکنند، وقتی از نظریه به عمل در میآیند دستخوش کشمکشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میشوند و میتوان گفت ماحصلِ برهمکنشِ این نیروها است که فضای شهر را تولید میکند نه نظریهی اصیلِ برنامهریزی شهری. به این معنا برنامهریزی را باید کنشی سیاسی تلقی کرد که خودش تنها یکی از چندین نیروی برسازنده فضای شهری است. بنابراین نظام برنامهریزی شهری نظام گستردهایست که نظریهی برنامهریزی شهری گوشهای از این نظام است. نظام برنامهریزی شهری میدانیست که از برهم کنش نیروهای درونی آن، سیاستها و پروژههای تولید فضای شهری بیرون میآید. از منظر انتقادی و با نگاهی تاریخی، نظام برنامهریزی شهری نظامیست که اصولا توسط دولت و بازار تسخیر شده است و برنامهریز در آن تنها میتواند تسکیندهندهی روندهای رشد نظام سیاسی و اقتصادی باشد.
هرچند این سویهی جزمگرایانه واقعیت است، اما تمامِ واقعیت نیست و خاتمه دادن به بحث در اینجا «امکان ساختن تاریخ» را سلب میکند. اگر بپذیریم که این نظام فضاییست سیاسی، بنابراین پویایی درونی دارد که میتوان بهواسطهی آن در منطقِ صلبِ سلطهجوی این نظام «تَرَک» ایجاد کرد و موقعیتهای «آنتاگونیستی» ساخت که «امکانهایی» برای برابرتر شدن و عادلانهتر شدن فرآیند تولید فضای شهری پیش نهد. به این معنا نظام برنامهریزی یکی از حوزههایی است که سیاستورزی را ممکن میکند و برای نیروهای مترقی امکانی است برای ساخت تاریخ. در حقیقت نظام برنامهریزی اگرچه در ساختار رسمی کشور مرتبط است با نهادهای مشخصی از دولت مرکزی و محلی اما در واقع آنچه که در جهتگیری این نظام تأثیرگذار است علاوه بر نهادهای رسمی، نیروهای متنوعی است که در فضایی بیرون از ساختار رسمی برنامهریزی کشور وجود دارند.
در درسگفتار حاضر بهدنبال شناخت هرچه بیشتر نظام برنامهریزی شهری در ایران هستیم. به این منظور تلاش داریم تا بازیگرانی که در این نظام نقش بازی میکنند را بشناسیم و کردوکارهای آنها را در دستگاه نظری منتظمی فهم کنیم. پس از آن به سراغ سویهی وکالتی نظام برنامهریزی شهری میرویم و به این پرسش پاسخ میدهیم که چرا علیرغم وجود نهادهای دموکراتیک، نظام برنامهریزی شهری نتوانسته با ساکنان پیوندی برقرار کند. سپس به سویهی مردمی این نظام میپردازیم و نسبت دو بازوی اصلی نظام برنامهریزی را با سویهی مردمی آن واکاوی میکنیم. در نهایت گریزی میزنیم به ایدهای که تلاش داریم بهواسطهی آن، نظام بدیل برنامهریزی را صورتبندی کنیم. این ایده نه از تخیل که از خلال وضعیتی انضمامی متبلور خواهد شد؛ آن نوعی از برنامهریزی که در زندگی روزمرهی طردشدگان شهری جاری است.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب