در جدال بین دوما و بالزاک، برنده فلوبر بود. زیرا او بود که توانست به ایدئولوژی مشروعیتبخش مبتنی بر واقعیت در رمان شکل مستقلی بدهد. رمان، در آغاز پیدایش، میراث دو نفرین تاریخی را با خود داشت؛ یکی همان که از طرد افلاطونی و بدتر از آن دفاع ارسطویی آمده بود و دیگری که ماحصل نسب عوامانهاش بود، در مقابل ژانرهایی مثل شعر و تئاتر که از ابتدا رگ و ریشهای اصیل داشتند. با همۀ اینها رمان توانست مشروعیت خود را در طول تاریخ تثبیت کند، تا جایی که در قرن بیستم نامش عملا مترادف با نام ادبیات شد. ایدئولوژیهایی که رمان، آگاهانه یا ناآگاهانه، از آنها برای مشروعیتبخشی به خود استفاده کرد را میتوان در دو دستۀ کلی ایدئولوژیهای مبتنی بر حقیقت و ایدئولوژیهای مبتنی بر واقعیت طبقهبندی کرد. اما در دل هر کدام از این طبقات دستهها و اشکال مختلفی وجود دارد که ما قصد داریم آنها را به شکل فرمی و با توجه به نسبتی که رمان بین خود و جهان بیرون ایجاد میکند بررسی کنیم. مسائلی مثل بسته یا باز بود بر جهان، میزان فاصلۀ راوی با اشیاء و افراد یا نسبت بین سرعت داستان و ایدئولوژی، از جمله مسائل مورد بررسی در این دورهاند.
تمرکز ما در دورۀ اول بر رماننویسی اروپایی (به ویژه فرانسوی) است. اما در دورههای بعد ارتباط این انواع ایدئولوژیک با داستان فارسی و داستان ملل دیگر نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب