
کارتنخوابی (بیخانمانی) در دو دههی اخیر توجه بسیاری از نهادهای دولتی و مدنی و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. نگرانیهای جامعه برای مسئلهی بیخانمانی و نرسیدن به راهکاری برای رفع آن، روی آوردن به استیگما را به دنبال داشته است. خشونتهای ضد بیخانمانها، جرم انگاشتن، نامرئی بودن و اصطلاحاتی مانند ولگرد و معتاد متجاهر، از جمله استیگماهایی است که اثرات آن تا پس از بهبودی نیز همراه افراد بیخانمان است. رسانهها نیز با بازتاب تصویر این گروه، نقش مهمی در این میان دارند.
مسائلی نظیر توجه به گروههای اقلیت و فرودستان، اهمیت بازنمایی رسانهای و ارتباطات میانفردی، ارتباطات استیگمایی میان افراد عادی و کارتنخواب، و تناقضهای ارتباط افراد عادی و کارتنخواب، من را بر آن داشت که در این پژوهش به دنبال شناخت ارتباطات و تعاملات کارتنخوابی باشم و این ایده را مطرح کنم که ارتباطات و تعاملات کارتنخوابی مجموعهای متشکل از رفتارها، باورها، عقاید، رویکردها، عملکردها، نهادها و سازمانهاییست که تحت روابط قدرت و منافع عمل میکند و حاصل آن چیزی نیست جز حفظ وضع موجود (استمرار کارتنخوابی و یا حتی افزایش آن).
پس از مروری تاریخی بر پدیدهی کارتنخوابی و استیگما، تجارب پیشین داخلی و خارجی را در دو حوزهی کارتنخوابی و استیگما، با تمرکز بر پژوهشهایی که به جنبههای رسانهای و تعاملات افراد کارتنخواب و عادی پرداختهاند بررسی کردم. در مرور مفهومی، به میانجیگری رسانهای، ارتباطات استیگما، فرودستی و فروطبقه، و کارتنخوابی پرداختم و سپس پیوند میان این مفاهیم را مطرح کردم. در مرور نظری به نظریات اروینگ گافمن، جاشوا میروویتز، برونو لاتور، پییر بوردیو، گایاتری اسپیواک و جیمز سی.اسکات پرداختم.
«گروههای فرودست، ارتباطات استیگما و میانجیگری رسانهای؛ مورد مطالعه: کارتنخوابهای شهر تهران» که در سال ۱۴۰۱ به عنوان رسالهی دکتری در رشتهی علوم ارتباطات نوشته شده، به بررسی و تحلیل برنامههای رادیویی و تلویزیونی و مطالب روزنامهها و روایتهای کارتنخوابهای بهبودیافته میپردازد و تلاش میکند نشان دهد در هر تعاملی، قدرت و منافع شکل ارتباط را تعیین میکند و وابستگی تعاملات به موقعیتها به اندازهای است که ما نمیتوانیم به واقعیت یا حقیقت محضی دربارهی تعاملات برسیم. بررسی ارتباطات درونرسانهای و برونرسانهای برای ما آشکار کرد که تعاملات بیخانمانی عرصهی بازیگران گوناگون است که به واسطهی حضور این بازیگران، تعامل پیچیدهتر میشود.
بازیگران عبارتند از سازمانها و نهادها (رسانهها، خیریهها، مراکز درمانی، بهزیستی، نیروی انتظامی، شهرداری، زندان)، نهادهای زیرمجموعه آنها، افراد مرتبط با هر یک از این سازمانها در سطوح مختلف رده بالا تا پایین، خانواده (پدر، مادر، همسر، فرزندان، خواهر و برادر، خانواده همسر)، دوستان، همکاران، هر کدام از اینها باور، رفتار و عملکردی دارند. از سوی دیگر، مکان نیز به عنوان بازیگری اثرگذار در تعاملات نقش دارد: مکانی که فرد را آزار میدهد به گونهای که خیابان را به آن ترجیح میدهد و منافعی که فرد را به سمت خیابان میکشاند (خانهای که از آن طرد میشود، شهری که خاطرات تلخ ازدواج ناموفق دارد، شهری که از آبرویش میترسد، شهری که او را میکُشند، محلهی وحشتناک دروازه غار، اتاقهای ترسناک محلهی دروازه غار، مراکزی که برای بهبودی است).
وقتی عملکرد این بازیگران را بررسی میکنیم به نظر میرسد به کار بردن مفهوم عامل اجتماعی (agent) که بوردیو استفاده میکند درستتر باشد. «عوامل اجتماعی کسانی هستند که گماشته شدهاند تا بر واقعیت اثر بگذارند، تا واقعیت را خلق کنند. یعنی هم کنشگر هستند و هم نیستند، بلکه عاملانی هستند که مأمور به این کنشها هستند» (بوردیو، ۱۳۸۰: ۱۶) و به این ترتیب میتوانیم تعاملات کارتنخوابی را عرصهی بازیگران و عاملان اجتماعی بدانیم و در این تعاملات، ما نه با قهرمان بلکه با آدمی معمولی بودن، نه با کارتنخوابی بلکه با کشف دوبارهی فقر، نه با استیگما بلکه با خشونت، نه با نقاب بلکه با مقاومت، و نه با نهاد مدنی بلکه با نهادی تام سر و کار داریم.
دربارهی نویسندهی رساله:
اعظم دهصوفیانی، متولد ۱۳۶۰، دانشآموختهی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری رشتهی علوم ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی است. علاقهمندی او به مطالعات فرودستان، به عنوان گروههایی که هژمونی جایگاه آنها را ناچیز کرده است و از هر نقش بامعنایی در نظام قدرت حذف شدهاند و گروههای محذوفی که جایگاهی برای سخن گفتن ندارند، منجر به پژوهشهای مختلفی در حوزههای زنان، کودکان، قومیتها، مهاجران، کودکان کار، افراد بیخانمان و افراد دارای معلولیت (با تمرکز بر بازنمایی رسانهای، کلیشهها و ارتباطات استیگما) و نگارش چند کتاب و مقاله و همچنین فعالیتهای مدنی و انجیایی در این حوزهها شده است. از رسالهی ارائه شده در این نشست دو مقالهی”انگ و محتواهای رسانهای؛ نشانهشناسی برنامههای رادیویی مرتبط با کارتنخوابی” در شماره ۸۸ فصلنامهی رفاه اجتماعی و “تصویر زندگی فرودستان در اینستاگرام؛ مطالعهی موردی زنان بیخانمان بهبودیافته” در شماره ۲۳ فصلنامه مطالعات رسانههای نوین منتشر شده است.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب