در فضای فکری حاکم بر جمهوری وایمار، نخستین جمهوری تاریخ آلمان، مکرراً شبح چهرههای بزرگ یا پدران فکریای احضار میشود که منازعاتی پرتبوتاب بر سر تفسیر میراث آنها درگرفتهاست. والتر بنیامین، در اثنای مشارکت فعالانهاش در بسیاری از این منازعات، گهگاه رویکردی جالبتوجه در قبال چهرههای مذکور اتخاذ میکند: او از اهمیت و تأثیرگذاریِ «پدر» و لزوم توجه به آثار او دفاع میکند، اما خودْ تفسیری از این آثار ارائه میدهد که درست در نقطهی مقابل تفسیری است که از سوی «پسران» یا میراثبرانِ رسمی ارائه میشود. نمونهی شاخص این رویکرد در مواجههی بنیامین با کانت مشاهده میشود، آنجا که تأکید اصلی بر آن جزء «آموزهای» یا «تعلیمی»ای است که در شروح نوکانتی غالباً نادیده گرفته میشود: «هر آنکس که در کانت کوشش در جهت تصورِ خودِ آموزه را درنیابد، و بنابراین هر آنکس که با نهایت احترام به ادراک کانت ننشیند، و کلمهکلمهی آثار او را به سان محمولهای [tradendum] که باید انتقال داده شود در نظر نگیرد (ولو آنکه ضرورت قالبریزیِ مجدد [آرای] کانت متعاقباً محرز شود)، هیچچیز از فلسفه نمیداند».
در میانهی دو جنگ جهانی، بنیامین با معمایی کلنجار میرود که میتوان آن را در عبارت «تجربهی امر تجربهناپذیر» خلاصه کرد. دو حدِ این عبارت به دو جریان عمدهای اشاره میکنند که بنیامین در فضای فکریِ عصر وایمار با آنها مواجه میشود: «تجربه» ناظر به سنت نوکانتیای است که در زمانهی مورد بحث به جریان رسمیِ حاکم بر فضای آکادمیک آلمان بدل شدهاست؛ و «امر تجربهناپذیر» یادآور جریان موسوم به فلسفهی حیات است که بدیلِ نیرومند و غیررسمیِ سنت نوکانتی محسوب میشود.
اما خواهیم دید که در خوانشهای بنیامین، مطابق با رویکرد عمومی او که در بالا به آن اشاره کردیم، هریک از این دو حد به شیوهای غیرمنتظره با حد مقابل تلاقی میکند: از یک سو، تصویر کلی و ضروریِ «تجربه» در کار متفکران نوکانتی، به عوض کنارزدن «امر تجربهناپذیر»، راه را بر نمایش آن هموار میکند؛ و از سوی دیگر تأکید حیاتگرایان بر امور «تجربهناپذیر»، به عوض بیاعتبارکردن «تجربه»، به ترفیع آن و یادآوری خاستگاههای فراموششدهاش کمک میکند. بدین سان، بنیامین در مواجهه با جریانهای فکری رایج در عصر وایمار همان مأموریتی را تعقیب میکند که خود در مقالی دیگر پیگیریِ آن را به تاریخنگاران ماتریالیست نسبت دادهاست: «[تاریخنگار ماتریالیست] وظیفهی خود را عبارت از آن میداند که تاریخ را در خلاف جهت خوابش شانه کند».
«تجربهی امر تجربهناپذیر»؛ سروکار ما با فرمولی برای حل یکهویکبارهی مسئلهی تجربه نیست (راستی آیا هنوز هم کسی پیدا میشود که در سرزمین پهناور و پیمایشناپذیرِ تجربه به یافتن شاهکلیدهای «رادیکال» امید بسته باشد؟). فیالواقع، تناقض و شکست پیشاپیش بر پیشانی فرمول یادشده حک شدهاست و این فرمول، به یک معنا، کارکردی جز تصدیق و پذیرش شکست ندارد. اما تنها از پی پذیرش چنان شکستی است که نوبت به یگانه شکل راستینِ امید در جهان فکری بنیامین میرسد؛ چه، چنانکه آدورنو میگفت، «بنیامین در همهی مراحل فکریاش سقوط سوژه و نجات انسان را از یکدیگر جداییناپذیر میدانست».
جلسهی دوم: هرمان کوهن و تفسیر میراث کانت – حرکت پیشروندهی کوهن به سوی «خاستگاه» – نابسندگیهای تصویر نوکانتیِ کوهن
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب