پازولینی فقط فیلمساز نبود. پیش از آنکه آغاز فیلم ساختن کند، رمان مینوشت و شعر میگفت و نقاشی میکرد، مقالههای جدلی مینوشت و در قلمرو زبانشناسی و فیلمپژوهی نظرپردازی و نظریهپردازی میکرد. پازولینی پنجم مارس 1922 به دنیا آمد، شش ماه پیش از قشونکشی موسولینی به رُم. در دوم نوامبر 1975 او را کشتند، سه هفته پیش از اکران واپسین فیلمش، سالویا 120 روز در سدوم، اقتباسی آزاد از رمان ناتمام مارکی دُ ساد. پازولینی از واپسین مردان رنسانسی قرن بیستم بود و به شکلی غریب جمع اضداد بود: اخلاقگرا بود و لذتپرست، انقلابی بود و افکار ارتجاعی داشت، نابغه بود و اهل تفنّن، کاتولیک بود و مُلحد، کفرگوی بود و شهید – پازولینی تنها پانزده سال فرصت آزمون و خطا در عرصهی سینما یافت اما این مدت کوتاه از شورانگیزترین و پربارترین کوششها برای نوآوری در فیلمسازی قرن بیستم به شمار میآید.
قریب به نیم قرن از جان باختن پیِر پائولو گذشته است و میراثی غنی از او به یادگار مانده است: شمار زیادی فیلم بلند و کوتاه و مستند؛ شمار زیادی رمان و شعر و جُنگهای ادبی؛ شمار زیادی نمایشنامه و جستار و نقاشی و طراحی؛ صدها مقاله در ستون روزنامهها… پازولینی چهرهی اجتماعی-سیاسییی سرشار از تناقض داشت. اما اینکه انسانی چنین فعال و خلاق پیش از پنجاه و سه سالگی از دنیا رفت معنایش این است که افزون بر مرور کارنامهی بالفعلش باید به سراغ مجموعه کارهای «مجازی»ش رفت، کارهایی که میتوانست (و شاید میبایست) بکند اما نکرد، راههای نویی که میتوانست در آنها پا گذارد اما اجل مجالش نداد.
در این دوره میکوشیم به راههای نرفتهی پازولینی بیندیشیم. پازولینی در نخستین فیلمهایش به صورتی بنیادستیز از راهبرد آلودهسازی بهره میگرفت: ساختن تمثالی شهیدگونه از پااندازی یکلاقبا در ویرانههای حومهی رُم در ایتالیای معاصر و بهرهگیری از موسیقیِ «آسمانیِ» باخ در «زمینی»ترین تجربههای زندگی پاپتیهایی که عملاً از نزاعهای طبقاتی و حزبی و روایتهای رسمیِ «انقلابی» بیرون بودند. پازولینی شاعر خاکسترهای گرامشی بود. معاصر بودن در دنیای او به معنای بیوقت بودن است و جستجوی روشنایی در ظلمات یأس و حرمان … پازولینی در فیلمهای اولش از موسیقی متن استفاده نمیکرد: منظرهی صوتیِ شاهکارهای نیمهی اول دههی شصتِ او کیفیتی کلاژ-پاستیشگونه دارد که همچنان بیننده-شنونده را به تأمل در نسبت خود با دنیای تصویرها و آواها دعوت میکند … پازولینی نسبتی مشابه این با تاریخ نقاشی داشت، از لا ریکوتا تا تئورِما و سهگانهی زندگی به انحای مختلف به واسازی نسبت سینما و نقاشی کمر بست، از نقاشان منریست تا نقاشی اطواری، از فضای غریب کارهای جوتّو تا رؤیا-کابوسهای بصری هیرونیموس بوش.
در کنار اینها، پازولینی در جستار «سینمای شعر» نظریهای نه چندان منسجم دربارهی زبان سینما و ماهیتِ رؤیایی جهان فیلم تدوین کرد. پازولینی در مجموعه جستارهایی که با عنوان تجربهباوری بدعتگذار منتشر شد از عناصر جنبش نشانهشناسی بهره گرفت تا نظریهای تازه دربارهی سینما بپردازد … در پایان مسیری که در این درسگفتار خواهیم پیمود به سراغ فیلمنامهی کمنظیری میرویم که پازولینی بر پایهی زندگی و نامههای پولس رسول تحریر کرد. آلن بدیو این متن را از رادیکالترین کوششها برای بازیابیِ جنبهی مدرن تفکر پولس رسول در مقام شاعر-متفکرِ رخداد میداند.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب