فرهاد محرابی - اتوپیای انکار، رادیکالیسم تصویر؛ مروری بر سینمای کریس مارکر

اتوپیای انکار، رادیکالیسم تصویر؛ مروری بر سینمای کریس مارکر

  • تاریخ شروع: ۱۲ بهمن ۱۴۰۲
  • روزهای: پنجشنبه
  • ساعت: ۱۰-۱۲
  • تعداد کل جلسات: ۴
  • دوره به صورت: آنلاین و حضوری

در این درس‌گفتار خوانش ما از جهان کریس مارکر (۱۹۲۱-۲۰۱۲)، این سینماگر به غایت تأثیرگذار اما کمتر شناخته‌شده‌ی سینمای فرانسه، در اساس فلسفی‌-سیاسی خواهد بود. به دنبال آن هستیم تا با مروری بر مهمترین آثار سینمایی‌اش، نشان دهیم که چگونه مارکر با بازتعریف ماهیت تصویر از نظرگاهی مارکسیستی-انتقادی، بازخوانی نسبت میان ایدئولوژی و سینما، خلق جهانی به غایت رادیکال در فیلم‌سازی مستند، پی‌گیری «سیاست امر ناممکن» در معنای آلتوسری کلمه در کنه ساختار تصویر، و در نهایت معرفی منطق نوینی در روایت سینمایی از سرمایه‌داری متأخر، جهان سینمایی یگانه‌ی خویش را می‌آفریند.

سینما برای او رویایی در باب یک رویا بود؛ اندیشیدن به اتوپیا از مجرای طرد و رد منطق محدودکننده‌ی سینمای مسلط. او به عنوان مبدع «فیلم-مقاله» و در واقع در کنار ژان لوک گدار، بزرگترین نماینده‌ی این سبک در سینمای جهان، پرچم‌دار جریانی در اندیشه‌ی اروپایی بود که سینما برایش «امکانی برای تفکر» بود و مسیری برای گشودن آینده‌ای «دیگر». «گذشته» از این منظر ساحتی بود که می‌توان با خوانشی دیگرگون، سویه‌های رهایی‌بخش آنرا شکار کرد؛ تن به منطق فاشیستی روایت غالب از تاریخ تصاویر نداد و به سیاقی غیردگماتیک آنرا «بازسازی» کرد. سینمای او هم هضم و فراتر رفتن از سینمای آیزنشتاین و ورتوف بود، که از هر دو بسیار تأثیر پذیرفته بود، و هم گشودن «فضای نوینی» در زبان سینما.

 

مارکر از مجرای بازخوانی و بازپرسی «گذشته»، از تسخیر «اکنون» و «آینده» می‌گوید و زوایای پنهان کنش «به یادآوردن» را به پرسش می‌گیرد. آینده در جهان سینمایی او جزئي لاینفک از گذشته و اکنون است. تصاویر جامد و سکون‌مند او که بنیان روح آوانگارد سینمای او را تشکیل می‌دهد برای او راهی بوده‌اند تا همچون مارکس ماده‌ی واقعیت تاریخی را بدل به سوژه‌ی اصلی کنش روشنگرانه‌ی خود کند. با این‌که گاهی سینمای او را (چه در کارهای شخصی‌تر همچون اسکله (۱۹۶۲) و چه کارهای سیاسی-ایدئولوژيک او همچون پوزخندی بدون گربه (۱۹۷۷) که روایتی انتقادی و تلخ نسبت به آرمان‌های از دست رفته‌ی جنبش‌های سوسیالیستی دارد) در رده‌ی سینمایی «فلسفی-کمونیستی» (philosophical-communist) دسته‌بندی می‌کنند، اما در نهایت سینمای او جهانی به غایت رهایی بخش و غیرایدئولوژيک می‌ماند. سینمایی که با تمام تعهدش در روایت نابسامانی جهان، به ابتذال مانیفیست‌گویی در نمی‌افتد و درک و دریافت تکین خود از امکانات پنهان سینما را به ما عرضه می‌کند.

 

این درسگفتار در عین حال تمرینی‌ست برای درک و دریافتی متفاوت از «تصویر رسمی امروز جهان» از مجرای بازخوانی کارنامه‌ی تصاویر فیلسازی که «شناخت» برایش همواره بازسازی دوباره و دیگرگون امور بود. مارکر خود زمانی گفته بود که اگر کسی به دنبال آن است که او را بشناسد باید او را در اساس «خلق کند». از این رو ما نیز به دنبال آن بوده‌ایم تا «مارکر خود» را با بازخوانی سینمایش بیابیم.

مدرسه‌ی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت‌ خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.