بازخوانی یک اثر - گفت و گوی صالح نجفی و باربد گلشیری به هدایت پویان هاشمی طاری درباره‌ی مربع سیاه - کازمیر مالویچ
 

مربع سیاه – کازمیر مالویچ

  • تاریخ: ۲۱ اسفند ۱۳۹۹
  • پنجشنبه
  • ساعت: ۱۸
  • آنلاین

در این مجموعه‌ گفت‌وگو ‌ها که به هدایت پویان هاشمی طاری برگزار می‌شود، تلاش بر این است که در هر گفتگو، با به میان کشیدن یک اثر و بازاندیشی به آن به مثابه‎‌ی یک متن، اثر را در تاریخی که در آن شکل گرفته و در نسبت با اکنونیت‌مان بررسی کنیم. بر آن هستیم باری دیگر و پرسش‍‌گرانه، با ایجاد گفت‌گوهایی که از زوایای گوناگون و در رشته‌های مختلف فرا می‌خوانیم، این آثار را در متن امروز مساله‌دار کنیم.

در این نشست با حضور صالح نجفی و باربد گلشیری به بحث پیرامون نقاشی “مربع سیاه” از کازمیر مالویچ خواهیم پرداخت و پرسش‌های زیر را مطرح خواهیم کرد.

 

۱-  آنطور که مالویچ در کتاب «جهان‌ غیرعینی» سوپرماتیسم را تعریف می‌کند، سوپرماتیسم در امتداد کوبیسم و فوتوریسم سعی دارد عنصر جدیدی را به هنر وارد کند که از اساس برداشت متداول از هنر را به چالش بکشد. ال لیسیتسکی نیز سوپرماتیسم را عهدی در امتداد عهد کمونیسم می‌داند که بنا دارد امر خلاقانه را از حوزه‌ی قدرت هنرمند خارج کند. حوزه‌ای که در آن کار هنری با مالکیت خصوصی هنرمند در نسبت مستقیم است و امر خلاقانه را به امری ضد انقلابی تبدیل می‌کند. بدین تعبیر سوپرماتیسم تنها شیوه‌ای از تولید هنری خواهد بود که انقلابی است و چارگوش سیاه، پرچم این جنبش خلاقیت. این انقلابی بودن از منظر سوپرماتیسم در پشت پا زدن به سنت، به ویژه سنت نقاشی ( یا به تعبیر رادیکال ‌تر ال لیسیتسکی، حتی پشت سر گذاشتن جنبش هنر برای هنر و نقاشی برای نقاشی)، بازگشت به فرم‌های محض و خالص و ارجاع به احساس تعریف می‌شود. هدف سوپرماتیسم، مطابق برداشت ال لیسیتسکی، ملغی کردن هنری است که اشیا به‌درد نخور تولید می‌کند. اما آیا واقعا می‌توان مالویچ و سوپرماتیسم را در گسست کامل با هرآنچه پیش از آن بوده است در نظر گرفت یا خط ربطی بین آنها قابل مشاهده است؟

 

۲-  سوپرماتیسم خود را وامدار و در امتداد جنبش‌های کوبیسم و فوتوریسم می‌بیند و سعی دارد در همان مسیر به «پیشرفت هنر» کمک کند. هنری که بر اساس درون‌مایه‌ی جدید آن، به قول ال لیسیتسکی، قرار است معماری مدرن یعنی معماری تعریف کننده‌ی شهر و فضا-مکانِ منتسب به ‌آن را شکل دهد. آیا با این تعبیر مالویچ را می‌توان همچنان هنرمندی دانست که تولید هنری‌اش در گفتمان مدرنیته و مسیر «پیشرفت» معنی می‌يابد و به این تعبیر مقاومتی در برابر سازو ‌کارها و نیروهای اجتماعی غالب ندارد؟ یا به تعبیری سوپرماتیسم اگرچه انقلابی عمل می‌کند ولی انتقادی نیست؟ آیا انتقادی بودن و انقلابی بودن دو مقوله‌ی مجزا هستند؟ ولی در این صورت تکلیف مالویچ در مقابل رویکرد رادیکالی که در قبال هنر می‌گیرد، چیست؟ آیا می‌توان تمایزی بین مقاومت سیاسی و مقاومت هنری قائل شد؟ اگر چنین تمایزی قابل اطلاق باشد، نسبتی بین آنها می‌توان یافت؟‌ آیا چنین تمایزهایی جایگاه تاریخی و جغرافیایی دارند و اگر چنین است، صورت‌بندی مفهومی آنها در زمانه‌ی ما چه گونه خواهد بود؟‌ به ویژه آیا در جغرافیایی مانند ایران می‌توان از چنین تمایزاتی صحبت کرد؟‌

علاقه‌مندان به حضور در این جلسه می‌توانند با نصب برنامه‌ی freeconferencecall و با استفاده از لینکی که در زیر آمده است، در جلسه شرکت کنند و خواهشمندیم که هنگام ورود به فضای برنامه، حتما از بسته بودن ویدئو و میکروفون خود اطمینان حاصل کنند. ویدئوی این نشست متعاقبا در صفحه‌ی اینستاگرام مدرسه‌ی بیدار نیز قرار خواهد گرفت.
جهت نصب برنامه روی تلفن همراه یا کامپیوتر خود، از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود برای تلفن همراه
دانلود برای کامپیوتر
 جهت ورود به جلسه، پس از باز کردن برنامه، گرینه‌ی join را بزنید و سپس ID را وارد کنید:
Online meeting ID: bidarschool
و یا با کلیک روی لینک زیر، برنامه را باز کنید و به جلسه وارد شوید:
لینک ورود به جلسه

 

صالح نجفی
صالح نجفی متولد تهران در ۱۳۵۴، فارغ التحصیل رشته‌ی معماری از دانشکده‌ی هنرهای زیبا و ادبیات فارسی از پژوهشگاه علوم انسانی است. او از سال ۱۳۸۳ کار ترجمه‌ و تالیفِ متون گوناگونی را در حوزه‌ی فلسفه، سینما و هنر آغاز کرده است و در حال حاضر ترجمه‌ی آثار سورن کیرکگور را در دست دارد. او از سال ۱۳۹۰ در دانشکده‌ی هنرهای زیبا، دانشگاه هنر و موسسه‌ی پرسش به تدریس تاریخ فلسفه و نقد اشتغال داشته است. صالح نجفی در دو مجموعه کتاب‌ به نام‌های فیلم به ‌مثابه‌ی فلسفه ، ۱۳۹۶ و عشق در سینما، ۱۳۹۷، نوعی دیگر از تأمل در سینما و متفاوت از نقد فیلم را پیشنهاد می‌کند؛ رویکردی که تلاش دارد فیلم را در جهانِ وسیع‌تری که احاطه‌اش کرده است، چون متنی فلسفی بخواند.
باربد گلشیری
باربد گلشیری متولد ۱۳۶۱ در تهران است و فارغ‌التحصیل رشته‌ی نقاشی از دانشگاه آزاد تهران. نزدیک به بیست سال است که در شاخه‌های مختلف هنرهای تجسمی و دیداری فعالیت می‌کند و ده‌ها نمایشگاه در ایران و بیرون از ایران داشته است. گلشیری سال‌های اخیر بر گورنگاری متمرکز بوده است: نوشتن درباره‌ی گورستان‌ها، کار در آن‌ها، ساخت سنگ گور، تهی‌گور و یادمان برای گورستان‌ها و فضاهای هنری. آثار او در مجموعه‌هایی همچون موزه‌‌ی بریتانیا، موزه‌ی هنر لس‌انجلس، نگارخانه هنر فری‌یر (اسمیتسونین)، موزه‌ی هنرهای مدرن فرایبورگ، موزه‌ی دانشگاه فلوریدای جنوبی و گورستان‌هایی در ایران، فرانسه و کانادا نگهداری می‌شوند.
گلشیری نقد هنری نیز می‌نویسد. نقدهای او اغلب نه بر زیبایی‌شناسی صوری که بر بوطیقا و بستر سیاسی-اجتماعی اثر متمرکز اند. در ساحت تاریخ و نظریه، حوزه‌ی تخصصی او هنر دوران تیموری، مالویچ، ساموئل بکت و سیاست و بوطیقای تدفین است.

 

دسترسی به فایل ویدیویی گفتگوهای پیشین

مدرسه‌ی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت‌ خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.