
تولید و اجرای هنر؛ جستن در بیراههها
مارال اشکوری /مدیر اجرایی پروژههای فرهنگی هنری
اولین سوال من از خودم در مواجهه با شرایط پیرامونم این است: آیا در این شرایط اصلا کار کنیم؟ دومین سوالم این است: چه کار کنیم؟ و سؤال بعدی: چگونه راهی پیدا کنیم که کاری را که میخواهیم انجام دهیم؟ مسئولیت و کار من این جاست. اعتقاد دارم که راه وجود دارد به شرط آن که پیدایش کنم. از مسیر همیشگی نمیتوانم راه جدیدی بیابم، بنابراین مسیرهای جدید را جستجو میکنم و اغلب از بیراهه راه پیدا میشود. گاهی هم برای مدتی همگی با هم سرگردان میشویم .
از خراب کردن تا ساختن؛ فردای جوانان
حمید پورآذری /کیوریتور، هنرمند و کارگردان تئاتر
همیشه یکی از دغدغههای من در آموزش، کار کردن با نوجوانان و جوانان بوده. چراکه باید به فردا فکر کرد و آنها فردا هستند. پس به هنرستان هنرهای زیبا آمدم. ملاقات با نوجوانان ۱۷ساله، پرشور و پرانرژی. سرشار از ایدههای ناب و خلاق. تصمیم گرفتم در بر خلاف جریان مرسوم آموزش در هنرستان عمل کنم. قرار گذاشتیم در گام اول هر آنچه را که میدانیم خراب کنیم و دوباره آن را بسازیم. این یعنی تمرین اندیشیدن و خلاق بودن. از ساختن ویدیوآرت تا اجراهای جمعی و در نهایت تولید اجراهای فردی. در همهی مراحل خراب کردن و دوباره ساختن همیشه وجود داشت. اجراهای فردی آخرین مرحلهی آموزش شروع پروسهی اجرا بود. پروسهای کاملا جدی و حرفهای.
دربارهی تنهایی هنرمند؛ سه مرتبه از لحظهی ناتوانی
نوید سلاجقه/ هنرمند و نویسنده
سوژهی هنرمند در فراز و فرودهای جنبش اجتماعی چگونه متزلزل میشود و چه تجربهی روانی را از سر میگذراند؟ او در فقدان گروههای هنری فعال، چگونه در لحظههای بحرانْ تلخیِ سیاست را با تنهایی خود میآمیزد؟ هنرمند در این لحظهها بیش از پیش درمییابد که بدون جریانهای مستقل از نهادهای رسمی، بهسختی میتواند کنشی اجتماعی تولید کند که با کنش هنریاش پیوند معنیدار داشته باشد. تا هنگامی که جماعتهایی از هنرمندان امکان باهم کار کردن را پیدا نکنند، حیات مستقل و جریانهای هنری هم شکل نمیگیرد و در لحظهی بحران هم هنرمندان تنها میمانند و رنجشان بیانمند نمیشود.
خلق و پژوهش در میانهی آشوب؛ واکاوی تجربهای زیسته در بستر محدودیت و مقاومت
مهرنوش علیمددی/ پژوهشگر و نویسنده در حوزهی هنرهای تجسمی
در این ارائه قصد دارم از چالشهای پژوهش در باب هنر زنان تا رساندن صدای زنان به میانجیِ تصاویر نیرومندی سخن بگویم که همواره نقش اندکی در تاریخ رسمی هنر ایفا کردهاند. چنانچه حیات هنری و فرهنگی زنان در طول تاریخ این سرزمین با دشواریهای فراوانی همراه بوده، جنبش بیبدیل «زن، زندگی، آزادی» نقطهی عزیمت گفتوگویی است که سعی دارد جدال برای «هستن» را از نو بازخوانی کند. همزمان با این جنبش و پس از آن سانسور به عنوان ابزاری دیرآشنا، نه صرفا به مثابهی امری جهت حذف بلکه ابزاری برای کنترل، روایتهای تاریخی و فرهنگی در دستان حاکمیت با شدت بیشتری نمود پیدا کرد.
در واقع این رویکرد با هدف جایگزینیِ روایات تلاش میکند تا اشکال مقاومتِ زنان هنرمند از گذشته تا امروز را نادیده انگاشته و تصویری محافظهکارانه و جعلی از زیست و تجربهی خلاقهی آنها ارائه کند. از این رو هرگونه کنش هنری و فرهنگی به دست زنان و برای زنان که در ضدیت با صدای رسمی است به نوعی شکلی از ایستادگی و تداعیگر حیات خِردگریزِ عصر حاضر است. از سوی دیگر تجربهی حضور همین زنان در نهادهای دولتی همچون موزهها و دانشگاهها علیرغم محدودیتهای پیش آورده مسبب ظرفیتهای اندیشهورزانهایست که در لایههای اذهان جستوجوگر امتداد مییابد. این وضعیتِ متناقض واقعیتی مسلم از وجود تضاد متکثر تا تحقق ارادهای رهاییبخش است. به واقع در این بزنگاه «زن بودن» به نوعی تلاقی میان مقاومت و محدودیت بوده؛ جایی که هرگامِ کنشگرانه در برابر ساختارهای بازدارنده ابراز وجود مینماید تا بیپروا اعلام کند همواره زنده و زاینده است.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب