
رابطهی معلولان و سازمانهای متولی آنان از آن روابطی است که در ایران به آن پرداخته نشده است. گروه معلولان مانند بسیاری از مردم ایران، زندگی پرزحمت و دشواری را میگذرانند. آنها غالبا بیکارند و بدون درآمدی برآمده از کار خودشان زندگی را سپری میکنند. این وضعیت بهشدت آنها را به سازمانها و کمکهایشان برای ادامهی زندگی حداقلی وابسته ساخته است.
سازمان بهزیستی با توجه به حجم بسیار بزرگی از وظایف و کارهایی که بهدوش دارد، در سالهای اخیر بسیاری از وظایف خود را برونسپاری کرده است. با میل این سازمان به پرداخت یارانه به شرکتها و مراکزی که برای کمک به معلولین بهوجود میآیند، تعداد این مراکز و سمن بسیار افزایش داشته است. وابستگی این مراکز و سمنها باعث شده است که شکل خاصی از سازماندهی و جهت دهی به افراد معلول در ایران انجام شود. سازمان بهزیستی عملاً با برونسپری وظایف خویش حدود وظایف خویش را کاهش میدهد اما از سوی دیگر اجازه نمیدهد که هیچ مرکز و سازمانی بهطور مستقل سیاستهای خویش را پیش ببرد. این مراکز و سمنها که عموماً سعی دارند به بُعد پزشکی افراد معلول بپردازند، تقریباً از انجامدادن هر کنشی که منجر به عدم دسترسی آنها به یارانه شود دست میکشند.
این پژوهش سعی دارد از خلال این رابطه و قراردادن آن در یک بستر تاریخی محدودی که در دسترس است، معلولبودن را با مردمنگاریای که در چند مرکز حمایت از معلولان انجام میدهد، توصیف کند.
دربارهی نویسندهی رساله:
صادق شادمانی، متولد ۱۳۷۲، دانشآموختهی رشتهی انسانشناسی از دانشگاه تهران و هماکنون دانشجوی دکتری انسانشناسی در همین دانشگاه است. تجربهی زیستهی او بهعنوان یک فرد دارای معلولیت و فقدان نگاههای انسانشناختیای که میتوان به این پدیده داشت و همچنین شیوهی زیستن آن و همچنین برآمدن آن بهعنوان مفهومی سیاسی-اجتماعی او را بهسوی پژوهش در این زمینه علاقهمند کرده است. او معلولیت را بهعنوان پدیدهای که با رشد سمنها در ایران رشد و تکوینی تازه یافته است، محل پژوهشی میبیند که علاوه بر انسانشناسی معلولیت، میتواند درگاهی برای مطالعاتی در انسانشناسی سیاسی، انسانشناسی سمنها، حکمرانی و توسعهی حقمحور باشد.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب