
گفتار اول شامل پنج برداشت از آثار مختاری است که در روند مطالعهی جمعی آثار او نوشته شدهاند. ارائهدهندگان تلاش میکنند از خلال گفتگو با آثار مشخصی از مختاری، فضایی برای گفتگوی جمعی در مورد اندیشه و شعر او ایجاد کنند.
عناوین و مهمانها:
راحله احمدیان: همدلی اضطرابی
عاطفه چاوشی: سندباد در این گوشهی زمان
فریوش دوراندیش: هویت ملی: نسخهی مختاری
زهرا زندی: ضمیر معلق: خود و بدن دردمند
نوید نادری: پستمدرنیسمِ ارتجاع: بحثی دربارهی شیوهی تولید ادبی در ایران
پیشگفتار:
خواندن آثار مختاری به ترتیب زمانی، ما را مسافران مسیر ادبی او کرد. هرکداممان در ایستگاهی از این سفر توقف کردیم. نخستین دفتر شعرش، در وهم سندباد (۱۳۵۵)، ما را به حکایت سندباد بحری در هزار و یک شب بازگرداند. عاطفه در همان ایستگاه اول ایستاد تا از مختاری بپرسد: «سندباد در این گوشهی زمان چه میکند؟». او برای یافتن رد پای این فیگور، به متون ادبیات معاصر فارسی و عربی رجوع کرد تا از رهگذر بازخوانی این اسطورهی مشترک، نسبتی میان این دو جغرافیا بیابد.
مقصد بعدی، بیش از یک دههی بعد، آرایش درونی (۱۳۶۸) بود؛ شعری بلند که راحله و زهرا را متوقف کرد. برای راحله، خواندن «واگویه» و «مؤخره»ی این دفتر با دغدغههای شخصیاش دربارهی کارکرد نوشتن گره خورد و گفتوگویی میان او و یادداشتهایش شکل گرفت. نسبت شعر معاصر با دانشکدهی ادبیات برایش پررنگ شد، و همدلیای از دل اضطرابهای پنهان برآمد.
زهرا اما با توصیف «بدن دردمند» در شعر او هممسیر شد؛ مسیری که تا دفتر وزن دنیا (۱۳۷۱-۷۴) ادامه یافت. او کوشید در دل این دو دفتر، ارتباط میان «خود» و «بدنی» را نشان دهد که نهتنها درد را تحمل میکند، بلکه در جستوجوی موقعیت خود در جهانیست که معنایش را از دست داده است.
در همان سال ۱۳۶۸ که مختاری مشغول سرودن آرایش درونی ست، حماسه در رمز و راز ملی هم منتشر میشود. خوانش مختاری از شاهنامهی فردوسی برای فریوش واقعیتر از خوانشهای معمول بود. در حالیکه در تاریخ ادبیات جدید فارسی، شاهنامه غالباً بهعنوان متنی ناسیونالیستی و حماسی و منطبق با روایت باستانگرایانه از هویت ایرانی خوانده شده، مختاری با روایتی نو، خواننده را به بازنگری در این برداشت سنتی فرامیخواند و چشماندازی تازه پیش روی او میگذارد.
نوید با مختاری تا چشم مرکب همراه شد، کتاب ناتمامی که اولین بار، یک سال پس از قتل او، در سال ۱۳۷۸ منتشر شد. در این اثر مختاری، ضمن اندیشیدن به وضعیت معاصر شعر فارسی، نظام سانسوری را توصیف میکند که خود همواره با آن درگیر بود. او سانسور را دارای دو وجه میداند: حذف نوگرایی و تولید انبوه سنتگرایی؛ و در عین حال به این نکته هم توجه میکند که بازگشت پساانقلابی به ارزشها و فرمهای ادبی سنتی، در سطح جهانی نیز با نوعی ضدیت با ارزشهای مدرن همزمان شده است؛ پدیدهای که آن را «پستمدرنیسم ارتجاعی» مینامد. نوید از خلال گفتوگو با بحث مختاری دربارهی سانسور، طرحی کلی از شیوهی تولید ادبی در ایران ترسیم میکند.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب