
میبینمت
کنار لبت زخمی را جوش دادهاند
تا لهجهی حقیقت را شاید تغییر دهند
و سنگ در صدایت تمکین میکند
به تماشا و سکوت.
محمد مختاری، شاعر، نویسنده و مترجمی بود که شاید بیش از هرکس زیر سایهی مرگِ تراژیکش قرار گرفت و کمتر خوانده شد. مختاری اولین مترجم بسیاری از شاعران و نویسندگانی بود که شاید اگر او سراغشان نمیرفت به زبان فارسی در نمیآمدند؛ نویسندهی بسیاری از اشعار که بیانی روشن دربارهی تعلیق زمانهاش بودند؛ جستارنویسی پیشرو و منتقدی تیزبین؛ و البته معنای معاصری از”روشنفکر”.
مختاری روشنفکر را قربانی «فرهنگ حذف» میدانست، فرهنگی که خودش را بسیار مشروع و طبیعی میانگارد. به زعم او این فرهنگ دو سو دارد؛ یک سو نهادهای سیاسی با دستگاههای عریض و طویل حذف و سرکوب، و سوی دیگر دیدگاهی سنتی با سازوکارهای قدرتمندِ برچسبزنی و مکروهسازی. این دو سویه، هرکدام به نوعی به روشنفکر یورش میبرند. یکی به “کمتر از نفی معنوی یا فیزیکی ارزشها، گرایشها، روشها و افراد” رضایت نمیدهد، و آن دیگری روشنفکر را نقطهی عطفی بر تمام “خیانتهای سیاسی، گرفتاریهای ملی و استعماری، و انحرافات فرهنگی در یک صدسال اخیر” میپندارد. در این تنگنا، روشنفکر کسیست که اگر لب به اعتراض بگشاید “باید شکرگزار نفس کشیدن خود باشد”. چه اگر مختاری نیز جان سالم به در میبرد، شکرگزار نفس کشیدنش میشد.
در دو گفتار “لهجهی حقیقت”، میخواهیم به محمد مختاری بپردازیم و در دو نشست تحت عناوین «یک آرشیو، پنج برداشت» و «ایدهی روشنفکر» گفتگویی از او و دربارهی او داشته باشیم و تلاش کنیم فارغ از سرنوشتش، از آثارش حرف بزنیم. همینطور میخواهیم دربارهی روشنفکر، این موجود اجتماعی بحثبرانگیز که مختاری هم از آن نوشته و هم مانند آن زندگی کرده، گفتگو کنیم.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب