در موسیقی قرن بیستم، مسائل مهمی پدید آمد که در راستای تفکر حفظِ سنت کلاسیک که شوئنبرگ نیز به شکلی از هواداران آن بود، پیش نرفت. زمانی که کیج از شوئنبرگ جدا شد، اختلاف اصلی این بود که برای شوئنبرگ، کمپوزیسیون بدون هارمونی، بیمعنی بود و کیج برخلاف او یقین داشت که هارمونی باید حذف شود و به جایگزینی هارمونی با ساختار ریتمیک میکروماکروکاسمیک در کمپوزیسیون دست یازید. همچنین کیج با گرایش به سمت موسیقی کوبهای گام در مسیری گذاشت که در آن نوفه به مثابه موسیقی نقش ایفا میکرد و گام نخستین این رویکرد با ابداع پیانوی آمادهسازیشده برداشته شد. با اینهمه کیج در ادامهی مسیر خود، دوباره به سوی هارمونی چرخش کرد و با ابداع تکنیک گاموت، مجموعه آثاری پدید آورد.
در این کارگاه قصد داریم در پنج جلسه، اولا ساختار ریتمیک را از بُعد ضرورت وجودی آن، مسیر تاریخی-فلسفیاش و همچنین از بُعد ساختاریاش مورد بررسی قرار دهیم؛ ثانیأ پیانوی آمادهسازیشده را از منظرهای تاریخی-موسیقایی، گسترش این سیستم که منجر به برجستهشدنِ مقولهی صدا میشود و مسائل تکنیکالاش را بررسی کنیم؛ و ثالثأ تکنیکِ گاموت در هارمونی را از ابعاد فلسفی و کمپوزیسیونیاش واکاوی کنیم. رویکرد تحلیلی در این دوره در رابطه با هر نگرش، چشمانداز عمیقتری به ما میدهد. همچنین ارائهی پروژههای عملی و بررسی آنها در جلسهی آخر، به این دوره جنبهی کاربردی خواهد بخشید. لازم به ذکر است برای شرکت در این دوره دانش عمومی دروس آهنگسازی و اطلاعات نسبی از تاریخ موسیقی نیمهی اول قرن بیستم راهگشاست.
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.