چهار رسالهای که در این مجموعه مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت به موضوعات گوناگونی پرداختهاند، اما ویژگی مشترک همهی آنها انجام نوعی مردمنگاریست: شکلی از بودن با / در یک «میدان» به صورت درازمدت و توأم با معاشرت و مشارکت در زیست مردمانِ آن میدان به قصد فهم آنچه در آن میگذرد. اما محدودیتها، چالشها، و دستاوردهای این شیوهی پژوهش در وضعیت کنونی ایران چیست؟ مردمنگاری در میدانهای محدود و مشخص چگونه میتواند به فهم ما از وضعیتهای کلیتر تاریخی که در آن قرار داریم نیز کمک کند؟
منطق تحقیقات کمی طی سالیان این تصور را ایجاد کرده که تنها نسبت معناداری که بین مقیاس خُردِ تحقیق و مقیاس کلانِ واقعیت اجتماعی میتوان برقرار کرد «تعمیم» است و اگر نتوان نتایج خُرد را به وضعیتی کلانتر تعمیم داد، نتیجهی پژوهش در بهترین حالت فقط فهم ما را از یک موضوع خُرد عمیقتر میکند و نمیتواند به خودی خود برای فهم وضعیت کلانتر کاربردی داشته باشد (مگر اینکه دادههای به دست آمده بعدا در کنار دادههای دیگر مورد نوعی «تحلیل ثانویه»، معمولاً توسط پژوهشگران کلاننگرتر نسبت به خود مردمنگار، قرار گیرند). اما آیا این حرکت بین مقیاسها نمیتواند در متن خودِ مردمنگاری شکل بگیرد؟ نسبت «کار میدانی» با «کار نظری» در مردمنگاری چگونه است؟ اینها کم و بیش پرسشهایی¬ست که سعی میکنیم در بررسی این چهار رساله مدنظر داشته باشیم.
لیست رسالهها:
خدیجهالسادت میرامینی: خستهدوشبال: زیست و مرگ با دکلبندی در گلوگاه مازندران/۱۴۰۲
سارا حسینی: جنسیت و اشتغال: مردمنگاری زنان کارگر فصلی در استانهای مازندران و گلستان / ۱۳۹۸
سارا نوری: تجربه زیسته زنان کولبر کرد؛ دریچهای به فهم مناسبات اجتماعی در مناطق کردنشین مرزی/ ۱۴۰۳
سروش طالبی اسکندری: ساخت حکمرانی آب در مواجهه مردم، نخبگان و طبیعت؛ و بازتعریف مشارکت با نگاهی تکثرگرایانه/ دفاع احتمالی تا پایان ۱۴۰۳
مدرسهی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.
۱۴۰۲ © تمامی حقوق متعلق به مدرسه بیدار میباشد
توسعه و اجرا الگر استودیو × طراحی استودیو انقلاب