امیر کمالی - مارکسیسم و نقد ادبی؛ 2-قناری در معدن زغال سنگ؛ نسخه‌های فرانکفورت و استعداد ادبیات

مارکسیسم و نقد ادبی؛ ۲-قناری در معدن زغال سنگ؛ نسخه‌های فرانکفورت و استعداد ادبیات

  • تاریخ شروع: ۲۰ تیر ۱۴۰۱
  • روزهای: دوشنبه‌
  • ساعت: ۱۸-۲۰
  • تعداد کل جلسات: ۴
  • دوره به صورت: آنلاین

پیش می‌آید که در نقد مارکسیستی یک اثر ادبی توافقی با هم نداشته باشیم، اما دست‌کم در مورد بلبشوی حاکم بر فضای نقد که در بسیاری موارد آکنده از سخنان متناقض است سرگیجه و دلخوری مشترکی داریم. مسئله زمانی حاد می‌شود که مرز بین گونه‌های مختلفِ نقد، گاه مخدوش و محو می‌شود و متفکرانی که ذیل بیرق واحد سنت چپ، پروژه‌های مشخص اما متفاوت و معکوسی را دنبال می‌کنند در نقدنگاری‌های ما چنان بهم می‌پیوندند که گویی تنی واحدند. مسلّماً نمی‌توانیم این گرایش‌ها را به عنوان نوعی بازگشت به خاستگاه یکدست کنیم؛ اما در این سال‌ها بسیار برخورده‌ایم به مقاله‌هایی در نقد شعر و داستان که نتوانسته‌اند جز به واسطه‌ی آوار مهیبی از نام‌های متنوع حرف خود را برسانند.

 

در عین حال امکان بهره‌برداری از این دستاوردهای نظری همچنان مناقشه‌برانگیز است. آیا می‌توانیم با مسلح شدن به نظریه‌ی مارکسیستی ادبیات، امر نوشتن را بدل به عنصری مهم در پیوند با تفکر، سیاست و جامعه کنیم؟ نخستین منزلْ رویارویی با این تناقضات است. اگر قسمتی از این تبیین‌های متناقض را به خود آنچه نقد مارکسیستی می‌نامیم منتسب کنیم جانب انصاف را وا ننهاده‌ایم. برای غلبه بر این اغتشاشات دو راه بنظر می‌رسد: نخست، تحلیل گاهشمارانه‌ی آنچه به نقد مارکسیستی مشهور است تا از این راه صف‌بندی‌های نظری از هم تمیز داده شوند. راه دیگر تحلیل مفاهیمی است که اساساً نقد مارکسیستی را وا میدارد نسبت به یک اثر واکنش مثبت یا منفی نشان دهد.

 

در این دوره‌ها تلاش خواهیم کرد گونه‌های مختلف نقد مارکسیستی را تحلیل کنیم، مهمترین آثار نوشته شده در گرایشهای مختلف را به عنوان نمایندگانی صادق و مشهور از دیدگاه خودشان زیر ذره بین بگذاریم و سیر اختلاف نظرها در زمینه‌ی آثار ادبی را در بستر نظریه‌ی ظاهراً واحدِ مارکسیستی قرائت کنیم. در عین حال با این مسئله مواجه‌ایم که با توجه به اینکه بیشترِ متفکرانِ مورد بحث تنها به مسائل ادبی نپرداخته‌اند، باید جایگاه ادبیات را در تفکر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و الهیاتی آنها نیز واکاوی کنیم. برای پرداختن دقیق به همه‌ی این جریانات، بر آن شدیم تا دوره‌های پایه‌ی آشنایی با نقد ادبی مارکسیستی را به بخش‌های مختلفی دسته‌بندی کنیم و بر اساس نگرش تقویمی و تاریخی با آن پیش برویم.

 

دوره‌ی دوم بحث مارکسیسم و نقد ادبی به مکتب فرانکفورت اختصاص دارد؛ جمعی از جامعه‌شناسان، فیلسوفان، روان‌کاوان و منتقدان ادبی که ذیل اندیشه‌های نوآورانه و قرائت‌های خلّاق از تفکر مارکس جمع شده بودند. نام‌هایی مانند تئودور آدورنو، هربرت مارکوزه و ماکس هورکهایمر، لئو لوونتهال و … بزرگان این مکتب، در ایران نیز ترجمه شده و مورد اقبال واقع شده‌اند. در این میان، انتساب والتر بنیامین به این گروه محل پرسش بود. با همه‌ی تفارق آرا و بعضاً اختلاف سلایق در رویکرد به آثار ادبی، می‌توان در این نظر متفق بود که فرانکفورتی‌ها با گشودن دژ بسته‌ی مارکسیسمِ دهه‌های آغازین قرن بیستم، به سوی مفاهیم فروید، نیچه، داروین و سوسور، ایده‌های پیامبران سؤ ظن را برای مقابله با تجلی فرهنگیِ التقاطِ فاشیسم و سرمایه‌داری متحد ساختند.

 

هرچند مارکسیست‌های سنتی و راست‌کیش غالباً آنها را تکفیر می‌کردند؛ اما امروزه نمی‌توان از نقد مارکسیستی آثار ادبی سخن گفت مگر به‌میانجی اتخاذِ موضعی مشخص در مورد آرای آدورنو، بنیامین یا مارکوزه. بازخوانی آنان از ضرورت کاربست دیالکتیک در نقد ادبیات، نقدهای اساسی‌شان به هگل در عین بازگشت به هگلیانیسم نو، ادبیات و مسئلهٔ شئ‌شدگی، مفهوم هاله‌ی اثر هنری، ادبیات تک‌ساحتی، رابطه‌ی متناقض اثر ادبی و اجتماع، صورت‌بندی فرم‌های جدید مقاومت اثر ادبی در برابر فاشیسم و سرمایه‌داری، از رئوس مطالب این دوره است که به مدد آموزه‌های مکتب فرانکفورت طی چهار جلسه بررسی خواهیم کرد.

مدرسه‌ی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت‌ خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.