دکتر پروین سلاجقه - جدال هستی و عدم؛ درسگفتارهایی در شناخت و تحلیل غزلیاتِ بیدل دهلوی

جدال هستی و عدم؛ درس‌گفتارهایی در شناخت و تحلیل غزلیاتِ بیدل دهلوی

  • تاریخ شروع: ۲۵ مرداد ۱۴۰۰
  • روزهای: دوشنبه‌
  • ساعت: ۱۸-۲۰
  • تعداد کل جلسات: ۵
  • دوره به صورت: آنلاین

به گفته‌ی یوری لوتمان نشانه‌شناس برجسته‌ی روس، «متن شاعرانهْ، نظامِ نظام‌ها يا رابطه‌ی رابطه‌ها است؛ پيچيده‌ترين شکلِ قابل‌ تصورِ سخن که چندين نظام مختلف را درهم فشرده می‌کند. زيرا شعرْ دال را با تمام وجود فعال می‌کند و واژه را در چنان شرايطی قرار می‌دهد که تحت فشار شديدِ واژه‌های اطراف، حد اعلای عملکرد را از خود بروز می‌دهد و غنی‌ترين استعداد خود را رها می‌سازد.»

 

شاید این ویژگی را بیش از هر شعری بتوان در شعر بیدل دهلوی یافت. شاعری که به قدرتِ انفجاری دال‌های ذهنی در انتقالِ معانی غیر قابل دسترسْ دست یافته و موفق شده است نظام‌های زبانیِ شعر را در جستجوی معنا به نهایتِ پیچیدگی و عملکردِ شاعرانه برساند و مخاطب را به حیرتی ماندگار گرفتار سازد.

 

علاوه بر آن، کمتر شاعری هست که مانند بیدل در قطع پیوندهای شعر خود از دنیای واقعی و نشانه‌های قراردادی کوشیده باشد. گسستگی جهان شعر او از این دو مقوله به حدی است که امکان ورود «مخاطبِ واقعیت‌اندیش» را به فضای «فراواقعیِ» خود یکسره از بین می‌برد. زبان شعری‌اش اغلب از بالاترین سطح قلمروی زبان، یعنی قلمروی «دلالت‌های محض شاعرانه» آغاز می‌شود و محدوده‌ی سفر آن نیز، پیوسته در همان محور در حال رفتن و بازگشتن است. به گونه‌ای که به نظر می‌رسد شعر او مرزهای قراردادی زبان را در نوردیده و فقط در حبابِ شفافِ دلالت‌های مجازی تنفس می‌کند.

 

برای دریافت روح شاعرانه‌ی سخن او، پیگیری زیبایی‌شناسانه‌ی نشانه‌ها در درجه‌ی اول اهمیت قرار می‌گیرد، یعنی توجه به چند و‌چون کارکردِ درجاتِ مجاز، تا دریابیم که دلالتِ مجاز در شعر بیدل، دلالتی از نوع مجازهای مُرسَل (metonymy) نیست که با دخل و تصرف در زبانِ قراردادی، آن را به سمتِ زبانی نسبتاً ادبی سوق دهند و به آسانی قابل تفسیر باشد. این دلالتْ حتی دلالتِ صرفِ مجاز برتر، یعنی استعاره (metaphor) نیز نیست که با علاقه‌ی مشابهت، تصویرهای شعر وی را در ژرفْ‌ساخت خویش به جهان واقعی پیوند دهد. بلکه دلالتِ مجاز در شعر بیدل، دلالتی از نوع «مجازهای برترین» است؛ یعنی مجازهایی با تفسیرهای فراوان و پرشِ دال‌هایی جادویی، لغزنده و‌گاه ذهنی، که در نتیجه‌ی لغزش و حرکتِ مداوم آنها به سمت دلالت، فضای شعر او در هاله‌ای از سیالیت و ابهام شاعرانه فرو رفته و برای آن، جهانی منحصربه‌فرد، شخصی و ممتاز ساخته است.

 

از این رو، تنها راهِ مخاطب برای نزدیک شدن به آستانه‌ی شعر بیدل این است که ابزارهای آشنا و قراردادیِ درک خود را کنار نهد و به قصد پرواز در افق‌های شعر او، به بال‌های مجازی و استعاریِ جهانِ «شعر» مجهز شود، پیوندِ سلسله‌وارِ دالی به دال دیگر را پی بگیرد، احساس خود را به سیالیت تصویرهای شعر او بسپارد و بی‌هیچ تلاشی برای پایین کشاندن این تصاویر به سطحِ واقعیت ملموس، سعی کند در همان هوایی نفس بکشد که شعر او نفس می‌کشد، یعنی جهانی اثیری و ساخته شده از ترکیبِ دو عنصر «بی‌خودی»(متعلق به تجربه‌های ناب عارفانه) و «وهم» (که مولود جهان فراواقعی است)، که پایی در هستی و پایی در عدم دارند. شعرِ بیدلْ شعر معناهای معنانشدنی است و در بسیاری از موارد با خوانشی از نوع تجربه‌ی ژرفِ «یدرک و لایوصف» به خوانش در می‌آیند.

 

در این درسگفتار می‌کوشیم ابتدا با ارائه‌ی ابزارهای نظری نشانه‌شناسی، زیبایی‌شناسی و هرمنیوتیک، زمینه‌ای نظری برای خوانش غزلیات بیدل دهلوی فراهم آوریم و سپس با طرح موضوعیِ مفاهیم شاعرانه‎ای که در غزلیات او نقش پررنگی دارند، تلاش خواهیم کرد دریچه‌ای کوچک به دریافتِ منشِ استعاری زبان و جهان شاعرانه‌ی او باز کنیم.

مدرسه‌ی هنر و ادبیات بیدار، با همکاری متخصصان و هنرمندان فعالیت‌ خود را از پاییز ۱۳۹۸ آغاز نموده.